فهرست بستن

آموزش، یا تغییر اولویت‌ها یا انتظار چالش‌های ویران‌گر

✉️ آموزش، یا تغییر اولویت‌ها یا انتظار چالش‌های ویران‌گر

✒️ مزبان حبیبی

قطعا صحنه‌های درگیری‌ها، هنجار شکنی‌ها رفتارهای خطرناک نوجوانان طی سال‌های اخیر را دیده‌ و برایتان چنین سوالی ایجاد شده است: چرا صحنه‌های هنجارشکنیِ نوجوانان در حال عادی شدن است؟

این‌ها نشانه‌هایی از ناتوانی سیستم آموزشی کشور در کنترل و ارائه راه‌کار برای چالش‌های اجتماعی است، بارها نوشته‌ایم که در کشورهای توسعه‌یافته، برای حل چالش‌های اجتماعی، اخلاقی، فرهنگی و حتی اقتصادیِ پیش‌ رو، آموزش‌وپرورش را در اولویت سرمایه‌گذاری قرار داده‌اند و از بستر آموزش برای آن چالش‌ها، دنبال راه‌حل می‌گردند.

هیچ حوزه‌ای نمی‌تواند به اندازه آموزش، برای چالش‌های اجتماعی و اخلاقی در جامعه راه‌حل ارائه دهد، این موضوع ساده‌ای است که متولیان جامعه از درک آن عاجز هستند.

 

در کشور ما، سال‌هاست که آموزش‌وپرورش از اولویت‌های دولت و مجلس نیست، در طرح‌ها، لوایح و برنامه‌های مرتبط با آموزش، تنها چیزی که نباید مدنظر داشت، بار مالی است، در حالی‌که در سیستم حکومت داری ما، بار مالی تنها گزینه مورد بررسی است.

در ایران با ۱۴ میلیون نفر دانش‌آموز، ۵۰۳ هزار نفر معلم و ۲۰۰ هزار پرسنل اداری در وزارت آموزش‌وپرورش، ۷۲,۶۰۰ میلیارد تومان در سال ۱۴۰۰ بودجه درنظر گرفته شده است که قطعا بخش زیادی از آن تامین نخواهد شد.

بودجه ۲.۴ میلیارد یورویی برای ۱۵ میلیون معلم و دانش‌آموزِ ایرانی را در نظر بگیرید و کشور ژاپن را که از نظر جمعیتی، شرایطی مانند ایران دارد که بیش از ۲۲۰ میلیارد یورو سرمایه گذاری سالانه در حوزه آموزش دارد.

هم‌چنین در آمریکا ۱۰۳ میلیارد، انگلیس ۸۰ میلیارد، فرانسه ۸۰ میلیارد، ایتالیا ۵۰ میلیارد، ترکیه ۲۲ میلیارد، نروژ ۱۳ میلیارد، فنلاند ۷ میلیارد و سوئد ۶ میلیارد یورو برای آموزش‌وپرورش بودجه در نظر گرفته‌اند. توجه داشته باشیم که جمعیت دانش‌آموزی در ایران، ده برابر برخی از این کشورهاست.

کشوری مانند دانمارک با کمتر از ۶۰۰ هزار معلم و دانش‌آموز، بودجهٔ ۱۰.۹ میلیارد یورو را برای آموزش‌وپرورش در نظر گرفته‌است.

تصور این اختلاف نگرش به آموزش در دو کشور، به هیچ عنوان قابل تصور نیست.

از طرفی سرانه دانش‌آموزی از تقسیم تمام بودجه‌های مرتبط با آموزش‌وپرورش بر تعداد دانش‌آموزان به‌دست می‌آید(این عدد را با سرانه مدارس اشتباه نگیرید)، سرانه دانش‌آموزی در ایران ۲۰۶ دلار برای سال ۱۴۰۰ و در کشور سوئد، این عدد ۱۱,۲۰۰ دلار است. دانش‌آموزان در کشور سوئد، علاوه بر اینکه هیچ هزینه‌ای برای آموزش پرداخت نمی‌کنند، بابت حضور در مدرسه، از دولت حقوق ماهانه دریافت می‌کنند، این حقوق متغیر است اما در استکهلم هر دانش آموز حدود ۷۰۰۰ کرون دریافت می‌کند که تقریبا معادل ۲۰,۰۰۰,۰۰۰ تومان است.

به‌تازگی، لایحه‌ای در مجلس شورای اسلامی در حال بررسی است و معلمان به انتظار ۳۷ ساله برای برطرف شدن مشکلات معیشتی خود هستند تا نوش‌دارویی باشد برای رفع تبعیض‌های آزاردهنده حقوقی.

متاسفانه انتشار اخبار ضدونقیض درباره تصویب این لایحه، معلمان را از نظر روانی بسیار آزار می‌دهد. این لایحه قطعا سقف خواسته‌های معلمان نیست و سقف خواسته‌ در واقع اجرای کامل و بدون نقص اصل سی‌ام قانون اساسی است که طبق این اصل، دولت به نمایندگی از حاکمیت، باید تمام هزینه‌های تحصیل دانش‌آموزان تا پایان دوره متوسطه را تأمین و در موقع مقرر پرداخت کند.

وقتی صحبت از تامین هزینه‌ها می‌شود، این هزینه‌ها شامل تامین لوازم‌التحریر، تغذیه در مدرسه، سرویس ایاب‌وذهاب، لباس و … نیز هست نه فقط هزینه‌های جاری مدارس.

تا زمانی که برای پرداخت هزینه‌های مدارس، مدیران محجوبِ ما مجبور به دریافت پول از خانواده‌ها باشند، هرگز نمی‌توان انتظار نتیجه‌ای بهتر از شرایط فعلی داشت و برای برون رفت از چنین شرایطی، باید اولویت‌های نظام را تغییر داد.

اگر توان تامین چنین بودجه‌ای را نداریم، باید انتظار عواقب وحشتناک آن را داشته باشیم، و خود را برای آن زمان آماده کنیم.

باید قمه‌کشی و دعواهای خیابانی دختران و پسران نوجوان را جدی بگیریم، با نوجوانان نمی‌توان به روش دستوری، فیزیکی، تَحَکُم و محدودسازی برخورد کرد بلکه باید رفتارهای آنها را درک کرده و برای مواجهه با چنین شرایطی، آموزششان داد. این اتفاقات از نتایج بحران در آموزش است که سال‌هاست هشدار می‌دهیم و کسی توجه نمی‌کند.

در صورت ادامه بی‌توجهی به سیستم آموزشی کشور، باید منتظر وقوع جنایت توسط همین نوجوانانی باشیم که به آموزش و خواسته‌هایشان بی‌توجهی کرده‌ایم.

سرمایه‌گذاری در آموزش، یک فرآیند طولانی‌مدت و ناشی از نگرش حاکمان به آینده مردم است که به‌سادگی می‌توان در برنامه‌ریزی‌های جامعه آنرا مشاهده کرد. ما سال‌هاست هیچ توجهی به سیستم آموزشی نداشته و آنرا به حال خود رها کرده‌ایم، بی‌اعتمادی دانش‌آموزان و خانواده‌های آنان به نظام آموزشی از اولین نتایج این بی‌توجهی است که می‌تواند ویران‌گر باشد و در چنین شرایطی است که مشاهده صحنه های درگیری نوجوانان هم عادی خواهد شد.

اولویت‌های هر نظام می‌تواند نشانه‌ای از آیندهٔ آن حاکمیت و مردم است، به‌سادگی می‌توان آینده را هم‌اینک مشاهده کرد.

مزبان حبیبی
بیست‌وسوم تیر هزاروچهارصد

مطالب مرتبط با موضوع