فهرست بستن

سونامی خودکشی در میان معلمان

✉️ *سونامیِ خودکشی در بین معلمان ایران*

🖋️ مزبان حبیبی

 *بی‌توجهی به نظام آموزشی کشور، حذف معلمان از فرآیند تصمیم‌گیری و تصمیم‌سازی در حوزه آموزش و بی‌عدالتی آموزشی* باعث وقوع مشکلات و معضلاتی شده که روزبه‌روز در حال خودنماییِ بیشتر است.

فرآیند ظهور نشانه‌های این بی‌توجهی چنین است:

۱. *قانون‌گریزیِ قانون‌گذاران* و فرار از اجرای قانون توسط قدرتمندان.

۲. *قبح شکنی از اعمال غیراجتماعی* مانند دروغ، ریاکاری، اختلاس، طلاق، مذهب‌گریزی، مدرک‌گرایی، مسؤلین بی‌سواد، ناتوانیِ آشکار مدیران در حل مسائل.

۳. *ظهور نسلی که پای‌بند به هیچ قانونی نیست* جز پول و این نسل معلمان را بر اساس برند لباس و خودرو قضاوت خواهند کرد نه چیز دیگر.

۴. ناهنجاری اقتصادی و *ظهور طبقه‌ای نوکیسه که تمام سرمایه خود را یک‌شبه و از طریق انواع رانت‌ها به دست آورده* و قادر به انجام هرکاری در جامعه خواهد بود حتی انتخاب نماینده مجلس و وزیر.

۵. *وقوع اعتراضات در بین اقشار فرهنگی از جمله معلمان* ، نسبت به وضعیت سیاسی، فرهنگی، اقتصادی و اجتماعی و تشکیل یک طبقه تحصیل‌کرده اما ناراضی از *معلمانی که همه چیز را می‌فهمند اما قادر به بهبود شرایط نیستند.* 

۶. *دلسردی و انفعال معلمان از عدم توانایی در تغییر شرایط موجود* که ممکن است به کناره‌گیری از فعالیت اجتماعی و فرهنگی شود و به دنبال حذف خود از جامعه‌ای باشد که حتی توان تامین معاش خویش را ندارد.

۷. *فروپاشی تمام ارکان نظام‌ جامعه‌* در این مرحله آغاز می‌شود و این آخرین فرصت برای نجات جامعه خواهد بود و با عبور از مرحله، جبران لطمه ها بسیار پرهزینه و زمان بر خواهد بود.

 *با اندکی توجه به شرایط معلمان، به خوبی می‌توان انفعال و دلسردی را در میان معلمان مشاهده کرد*، موضوعی که به‌شدت نگران کننده است.*

خودکشیِ *همکار بازنشسته بوشهری که به علت مشکلات اقتصادی در خرداد ماه پارسال خود را به دار آویخت* و فیلم آن در فضای مجازی منتشر شد را یک هشدار خوانده بودم و درخواست کردم که نهادهای نظارتی، بازرسی ها و قانون‌گذاران به این موضوع توجه ویژه داشته باشند اما دریغ از یک عکس‌العمل یا بیانیه ساده که مرهمی باشد بر زخم های معلمانِ رها شده در برابر کوهی از مشکلات.

 *آموزشیار نهضت سوادآموزی که مادر چهار فرزند بود، در مردادماه سال قبل، اقدام به خودکشی کرد و جان باخت*، خبر مرگ این همکار نیز هیچ بازخوردی در رسانه‌ها نداشته و متاسفانه به فراموشی سپرده شد.

معلمی در اصفهان که منزل‌اش به حکم دادگاه به دیگری واگذار شده و او نمی‌تواند فروشنده کلاه‌بردار را بیابد تا اموال خود را از او مطالبه کند و هیچ پناهگاهی برای دادرسی نمی‌بیند و با *حقوق معلمی کفاف مراجعه به دادسرا و اقامه دادرسی را هم نمی‌کند* ، راهی جز خودسوزی در مقابل دادگاه نداشته و اینگونه به زندگی خود پایان داد.

مرداد ماه امسال، معلمی که سی‌ویک سال سابقه تدریس داشت و به گفته همکارانش، انسانی به غایت مهربان و دوست داشتنی بود، در شهر نائین دست به خودکشی زد و *شوربختانه مرگ دلخراش این معلمِ نائینی هیچ تاثیری بر بی‌توجهیِ نمایندگان مجلس و هیئت دولت نسبت به حوزه آموزش نداشت.* 

معلم دیگری در استان فارس، که مشکلات مالی، عرصه را بر او تنگ کرده و مانند سایر همکاران فرهنگی‌اش برای رفع مشکل به دریافت وام پناه می‌برد، اما توان تامین یک میلیون و دویست هزار تومان برای سپردن در حساب بانکی را نداشته و این *معلمِ بدهکار برای رهایی از سختی‌های روزگار و به دلیل عدم وجود هیچ پشتیبانی، خود را به سقف کلاس درس حلق‌آویز کرد* و به زندگی خود پایان داد.

 *باز هم فقط می‌گویم تا دیر نشده، هشدار این معلم را جدی بگیرید.* 

مزبان حبیبی

بیست‌وششم شهریور هزاروچهارصد

مطالب مرتبط با موضوع