فهرست بستن

هرمز علی‌پور

از ویکی‌پدیا، دانشنامهٔ آزاد

پرش به ناوبریپرش به جستجو

هرمز علی‌پور
هرمز علی پور.JPG
زادروز ۴ اسفند ۱۳۲۵ (۷۲ سال)
ایذه، ایران
محل زندگی كرج
ملیت ایرانی

هرمز علی‌پور (زادهٔ ۴ اسفند، ۱۳۲۵ در ایذه) از شاعران معاصر ایرانی است. وی در ابتدا به داستان‌نویسی روی‌آورد؛ اما کار جدی‌اش در شعر از سن بیست سالگی و با چاپ شعری از او در مجله فردوسی شروع شد. وی از شناخته‌شده‌ترین چهره‌های شعر ناب محسوب می‌شود،[۱][۲][۳] که در ادامه‌ی مسیر ادبی خود از شعر ناب فراتر رفته و اندازه و نهایتی برای شعر قائل نیست.[۴][۵][۶]

علی‌پور فارغ‌التحصیل رشته کارشناسی ادبیات فارسی است که پس از سی سال اشتغال در آموزش و پرورش بازنشسته شده‌است. از وی طی بیش از پنجاه سال فعالیت ادبی، کتاب‌های متعددی همچون: «با کودک و کبوتر» (نشر موج، ۱۳۶۰)، «سب‌بابه»، «سپیدی جهان»، «همین دیدن‌ها»، «نرگس فردا»، «الواح شفاهی»، «اوراق لاژورد»، «علف یونان به لغت عذرا»، «۵۴ به دفتر شطرنجی»، «فاخته هیمالیا»، «ریحان آلفابت»، «گیاه کهکشان»[۷][۸][۹][۱۰]، داغ بی‌بی، به کوچه‌ی زنبق و .. به چاپ رسیده‌است.

محتویات

  • ۱کتاب‌ها
  • ۲نمونه شعر
  • ۳پانویس
  • ۴منابع
  • ۵پیوند به بیرون
  • ۶جستارهای وابسته

کتاب‌ها[ویرایش]

  • داغ بی‌بی[۱۱]

نشر چلچله، ۱۳۹۵

  • به کوچه‌ی زنبق[۱۲]

نشر بوتیمار، ۱۳۹۵

  • بنفش پارچه‌ای[۱۳]

انتشارات شانی، ۱۳۹۴

  • پرتره[۱۴]

نشر نیماژ، ۱۳۹۳

  • نیم‌رخ آهو[۱۵]

انتشارات مروارید، ۱۳۹۳

  • بال برف[۱۶]

انتشارات فصل پنجم، ۱۳۹۲

  • به حکمت مخروبه[۱۷]

انتشارات نگاه، ۱۳۹۲

  • به گرمسیر[۱۸]

انتشارات نوید شیراز، ۱۳۹۲

  • همین دیدن‌ها[۱۹]

انتشارات کلام، ۱۳۹۱

  • سب‌بابه[۲۰]

نشر نوح نبی، ۱۳۸۹

  • به لامکان به نرگس‌ها(گزیده اشعار «ه‍رم‍ز ع‍ل‍ی‌پ‍ور»)[۲۱]

نشر تکا، ۱۳۸۹

  • فاخته هیمالیا[۲۲]

نشر پاندا، ۱۳۸۴

  • علف یونان به لغت عذرا[۲۳]

نشر لاجورد، ۱۳۸۳

  • * ۵۴ به دفتر شطرنجی[۲۴]

نشر نیم‌نگاه، ۱۳۸۰

  • ال‍واح ش‍ف‍اه‍ی ک‍س‍ی ب‍ه ن‍ام ک‍وچ‍ک ه‍رم‍ز[۲۵]

نشر گیل، ۱۳۷۷

  • اوراق لاژورد[۲۶]

نشر نارنج٬ ۱۳۷۷

  • سپیدی جهان[۲۷]

نشر قو٬ ۱۳۷۶

  • نرگس فردا[۲۸]

انتشارات نوید شیراز، ۱۳۷۱

نمونه شعر[ویرایش]

همین‌طور خوب است

یکدیگر را بنویسیم

بگذاریم

که این‌قدر از این صورت‌ها

که این‌قدر از این آدم‌ها

من دیده و گذشته‌ام

حیرت‌های نزدیک به خود را

می‌توان به شکل‌های گوناگون

به حافظه سپرد و نوشت بعداً

این انگشت بر گونه و به زیر گوش

به چه فکر می‌کند تو فکر می‌کنی

من می‌روم و باران امانتی را

می‌برم با خودم به خانه‌ام[۲۹]

مطالب مرتبط با موضوع