رقصِ بیم و امید، جدال تن با تانک
مزبان حبیبی
این رقصها از روی شادی نیست، رقص از روی اجبار است، رقصی برای جبران کمبود تجهیزات پزشکی و ناتوانی مسؤلان کشور در تأمین تجهیزات اولیه بهداشتی و درمانی.
این رقصها هزاران درد دارد، باید بر این رقصها گریست هرچند امیدوارکننده هستند و هیجانانگیر.
اینها سرمایههای این کشورند که با دستان خالی به حفاظت از مردم برخواسته و در مقابل بیماری ایستادهاند.
بهوضوح به یاد دارم روزیرا که، صدای شنی(زنجیر) تانکهای عراقی میغرید، میآمد و نزدیک میشد،
میدانستیم که رسیدن هریک از آن تانکها به خاکریز خودی، یعنی شخمزدن سنگرها و شکستن استخوانها زیر شنیهای تانک.
بچهها قبضههای کلاشینکفها را چسبیده بودند و صحنه مقابل را مینگریستند،
گاله زدن(فریاد و سروصدا کردن)، تنها چارهای بود که داشتیم، با تمام توان و با تمام وجود گاله میزدیم، فریاد میزدیم و میخندیدیم، دوستان عربزبان هم یزله میکردند،
وقتی تانکها نزدیک میشدند، ما گاله میزدیم و هلهله میکردیم، آنها میگریختند،
جدالی نابرابر بود، جدال تنها با تانکها
نمیدانم چرا از فریادهایمان میترسیدند،
اما میترسیدند
آن فریادها و هلهلهها در میانهٔ میدانِ جنگ، از سر شادی نبود، رقص ارادهها بود در مسلخ
بیخبر نبودیم که تانک را، چاره کلاشینکف نیست، اما چاره چه بود؟! باید میماندیم،
جدالی نابرابر بود، جدال ارادههای آهنین با ارابههای آهنین
با دیدن این پرستاران با ارادههای قوی، بی ماسک و تجهیزات در مقابل ویروس سرکش کرونا، یاد آن بیموامیدها افتادم، همه میترسییم اما امیداریم.
در نهایت، این تنها با ارادههای آهنین بودند که امید ظفرمندی داشتند.
رقص پرستاران و پزشکان، پیامهای فراوانی دارد که لازم است ما مردم، آن پیامها را دریابیم.
مهمترین پیام، رهابودن سیستم بهداشتیودرمانی دولتی با تلی از مشکلات و معضلات، این روزها اگر سری به بیمارستانهای دولتی بزنید که پذیرای بیماران کرونایی هستند، به وضوح سایه ترس و وحشت را خواهید دید، در حالیکه همگی میدانند که این بیماری، چندان هم کشنده نیست.
بهترین واژه برای این رقصها، رقص بیموامید است، خودشان بیمناکند اما به مردم امید را هدیه میدهند.
به احترام تمام پرستاران و پزشکان هموطن ایستاده و تعظیم میکنم، درودتان باید که اینروزها، پناه مردم میهن شدهاید.
مزبان حبیبی
هفدهم اسفند نودوهشت