پرش به ناوبریپرش به جستجو
حسن مستوفی
|
|
---|---|
مستوفیالممالک یکی از سرشناسترین نخستوزیران ایران پس از انقلاب مشروطه بود
|
|
نخستوزیر ایران | |
متصدی
|
|
شروع به کار ۱۱ تیر ۱۳۰۵ |
|
در زمانِ | رضاشاه پهلوی |
متصدی
|
|
شروع به کار ۱۳۰۱ بهمن ۲۵ |
|
در زمانِ | احمدشاه قاجار |
متصدی
|
|
شروع به کار ۲۶ مرداد ۱۲۹۲ |
|
متصدی
|
|
شروع به کار ۲۶ دی ۱۲۹۶ |
|
مشغول به کار ۱ مرداد ۱۲۸۹ – اسفند ۱۲۸۹ |
|
اطلاعات شخصی | |
زاده |
میرزا حسن مستوفی
میرزا حسن آشتیانی ۱۳ مهر ۱۲۵۴ |
درگذشت | ۶ شهریور ۱۳۱۱ (۵۷ سال) تهران، |
ملیت | ایران |
فرزندان | ۹ پسر و ۱۳ دختر |
شغل | سیاستمدار |
مذهب | اسلام |
دستاورد | ایجاد تشکیلات نوین دادگستری، الغاء کاپیتولاسیون و مقدمات احداث راهآهن سرتاسری ایران |
لقب(ها) | مستوفیالممالک |
عدهای از اعضای گروه فوج نجات تبریز.
سال ۱۹۰۹ میلادی. |
|
شاهان قاجار | |
---|---|
فتحعلی شاه محمدشاه ناصرالدین شاه مظفرالدین شاه محمدعلی شاه احمدشاه |
۱۲۱۳–۱۱۷۶ ۱۲۲۶–۱۲۱۳ ۱۲۷۵–۱۲۲۶ ۱۲۸۵–۱۲۷۵ ۱۲۸۸–۱۲۸۵ ۱۳۰۴–۱۲۸۸ |
میرزا حسن مستوفیالممالک (۱۳ مهر ۱۲۵۴ برابر ۵ رمضان ۱۲۹۲ ه. ق[۱] آشتیان – ۶ شهریور ۱۳۱۱ تهران)، معروف به «آقا»، دولتمرد ایرانی و پنج دوره نخستوزیر ایران (رئیسالوزراء) در دورهٔ قاجار و یک دوره نخستوزیر ایران در زمان سلطنت رضاشاه بود (جمعاً شش دوره). مستوفی الممالک، از معدود رجال قاجاری بود که نزد رضاشاه احترام داشت.[۲]
محتویات
- ۱زندگی
- ۲مرگ
- ۳جستارهای وابسته
- ۴تبارنامه
- ۵منابع
- ۶پیوند به بیرون
زندگی[ویرایش]
میرزا حسن فرزند میرزا یوسف آشتیانی و شکر خانم بود. خاندان او بیش از یک قرن مقام و لقب مستوفیالممالکی (وزیر دارایی) داشتند.[۳] تحصیلات را در خانه و زیر نظر معلمان خصوصی آغاز کرد. در سال ۱۳۰۱ قمری (سال ۱۲۶۳ شمسی) از طرف ناصرالدین شاه لقب مستوفیالممالک گرفت و دو سال بعد، پس از درگذشت پدرش، تمام مشاغل میرزا یوسف را به ارث برد. میرزا هدایتالله وزیر دفتر (پسر عموی پدرش) پیشکاری او را در اداره امور برعهده داشت.[۳] مستوفی در هنگام درگذشت میرزا یوسف (۱۱ رجب سال ۱۳۰۳ قمری مصادف با ۲۶ فروردین ماه سال ۱۲۶۵ شمسی) بیش از دوازده سال نداشت، ولی شاه به احترام پدرش او را «آقا» خطاب میکرد.[۴] او در سال ۱۳۱۸ (مصادف با ۱۲۸۰ هجری خورشیدی) به اروپا رفت. این سفر هفت سال به طول انجامید.[۵]
پس از پیروزی انقلاب مشروطه به دعوت میرزا علی اصغرخان امین السلطان به ایران بازگشت و جمعیتی به نام مجمع انسانیت تشکیل داد و به همراه محمد مصدق به فعالیت سیاسی پرداخت.[۳] در همین زمان به وزارت جنگ نیز منصوب شد و پس از قتل اتابک در چند کابینه دیگر نیز این سمت را حفظ کرد. پانزده روز پیش از به توپ بستن مجلس شورای ملی از وزارت جنگ استعفا داد. مدتی مجدداً وزیر جنگ و مدتی وزیر دربار احمدشاه بود. در سال ۱۲۸۸ هجری خورشیدی در نخستین کابینه محمد ولی خان تنکابنی به وزارت مالیه منصوب شد.
مستوفیالممالک نخستین بار در مرداد سال ۱۲۸۹ رئیسالوزرای ایران شد و تا دی ماه همان سال سه کابینه تشکیل داد.
پنجمین و آخرین دوره نخستوزیری او در دوران قاجاریه، از ۲۵ بهمن ۱۳۰۱، در حدود دو سال بعد از کودتای ۱۲۹۹ آغاز شد. رضاخان که در کابینههای بعد از کودتا وزیر جنگ بود در دولت مستوفیالممالک نیز همین سمت را داشت. با قدرت یافتن رضاخان که خود داوطلب مقام نخستوزیری بود، مستوفیالممالک در خرداد ۱۳۰۲ استیضاح مدرس را از وزیر خارجه (محمدعلی فروغی) بهانه کرد و استعفا داد. بخشی از سخنرانی او در پاسخ مدرس مشهور است:
… میدانم فترت در پیش است و ایام فترت دوره برهکشی است و داوطلب صدارت زیاد. آقایان میدانند معده ضعیف من تحمل خوردن گوشت ندارد. وانگهی در این ایام کسی باید سر کار بیاید که آجیل بگیرد و آجیل بدهد. من که آجیلگیر نیستم ناچار به کسی آجیل نمیدهم…
مستوفی در انتخابات مجلس ششم نماینده مجلس شد ولی با شروع جریان تغییر سلطنت قاجار در مجلس حضور نیافت. رضاشاه کمی بعد از تاجگذاری در اردیبهشت ۱۳۰۵ مستوفیالممالک را به نخستوزیری انتخاب کرد. مستوفیالممالک روز ۲۲ خرداد ۱۳۰۵ اعضای کابینه خود را به رضاشاه معرفی کرد.
ششمین و آخرین دوره نخستوزیری مستوفیالممالک قریب یک سال به طول انجامید. ایجاد تشکیلات نوین دادگستری (با کمک علی اکبر داور وزیر عدلیه)، الغای کاپیتولاسیون (قضاوت کنسولی و امتیازات اتباع خارجه در ایران) و مقدمات احداث راهآهن سرتاسری ایران (از محل وجوه عایدات قند و شکر) در دوران زمامداری او انجام گرفت. سرانجام پس از یک سال جنگ داشتن با نمایندگان دوره ششم مجلس شورای ملی، استعفای خود را به شاه تقدیم و به حیات سیاسی خود برای همیشه خاتمه داد.
مستوفی به شکار علاقه بسیار داشت و بخش زیادی از ثروت موروثی خود را در این راه خرج کرد. بخش دیگر ثروت وی خرج سفر هفت سالهاش به اروپا شد.[۶] مستوفی بخش بزرگی از املاک پدری خود را وقف کرد و از جمله باغهایی را در ونک برای احداث دانشگاه برای دختران اختصاص داد. «مدرسه عالی دختران» که بعدها دانشگاه الزهرا نام گرفت، در این زمینها ساخته شد.[۷] مستوفی زبان فرانسه را به خوبی میدانست و مانند پدرش درویش مسلک بود. رفتار بزرگمنشانه و گرایشهای ملی او را نزد عموم طبقات مردم محبوب ساخته بود.[۳][۸]
مستوفی در جوانی با عصمتالملوک معیری دختر دوستمحمدخان معیرالممالک و عصمتالدوله (دختر ناصرالدینشاه) ازدواج کرد و صاحب سه پسر و دو دختر شد. پسران میرزا کاظم، میرزا یوسف، میرزا علی و دختران، عفتالملوک و عزتالملوک نام داشتند. عفتالملوک و میرزا یوسف در هنگام حیات پدر درگذشتهاند. مستوفی پس از بازگشت از اروپا همسران متعدد اختیار کرد و از یازده تن از آنان صاحب نوزده فرزند شد. دو تن از دختران او با دو تن از پسران دوستعلی معیری (معیرالممالک) ازدواج کردند.[۹][۱۰]در دوران رضاشاه فرزندان مستوفی نام خانوادگی «مستوفیالممالکی» را برگزیدند.[۱۱]
مرگ[ویرایش]
مستوفی در ظهر روز یکشنبه ۶ شهریور ۱۳۱۱ (۲۴ ربیعالثانی ۱۳۵۱) در خانه سردارفاخر حکمت در نزدیکی امامزاده قاسم شمیران، به دلیل سکته قلبی[۳] درگذشت. جنازه او از اختیاریه تا ونک تشییع و در آرامگاه خانوادگی مستوفیالممالک در ونک به خاک سپرده شد.[۸]
الگو:کابینه حسن مستوفی
جستارهای وابسته[ویرایش]
- جمعیت شیر و خورشید سرخ
- خانه مستوفی الممالک
- مباشر؛ حاج ابراهیم عباسی
تبارنامه[ویرایش]
تبارنامهٔ خاندان آشتیانی، شاخهٔ میرزا کاظم آشتیانی | |||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|
|
منابع[ویرایش]
- ↑ تاریخ بیست ساله ایران. حسین مکی. نشر ناشر. ۱۳۶۳ تهران
- ↑ خانههایی که زندان شد؛ حصر خانگی در ایران، بیبیسی فارسی
- ↑ پرش به بالا به:۳٫۰ ۳٫۱ ۳٫۲ ۳٫۳ ۳٫۴ «میرزا حسنخان مستوفیالممالک». موسسه مطالعات تاریخ معاصر. دریافتشده در ۶ خرداد ۱۳۹۰.
- ↑ معیری، دوستعلی ص. ۱۱۷
- ↑ معیری، دوستعلی ص. ۱۲۱
- ↑ معیری، دوستعلی، ص ۱۲۲
- ↑ «دانشگاه الزهرا بینالمللی میشود». صنایعنیوز. بایگانیشده از اصلی در ۱۴ ژانویه ۲۰۱۲. دریافتشده در ۶ خرداد ۱۳۹۰.
- ↑ پرش به بالا به:۸٫۰ ۸٫۱ معیری، دوستعلی صص ۱۲۵–۱۲۶
- ↑ معیری، دوستعلی ص ۱۲۶
- ↑ رجال عصر ناصری، برگ ۳۷۹
- ↑ عاقلی، باقر (۱۳۸۶)، خاندانهای حکومت گر در ایران (جلد دوم)، تهران: نشر نامک،شابک ۹۶۴-۶۸۹۵-۴۲-۵
- مصاحب، غلامحسین (سرپرست)، دائرةالمعارف فارسی
- بهار، محمدتقی (۱۳۵۷)، تاریخ مختصر احزاب سیاسی، تهران: شرکت سهامی کتابهای جیبی
- معیری، دوستعلی (۱۳۶۱)، رجال عصر ناصری، تهران: نشر تاریخ ایران
- کسروی، احمد، انقلاب مشروطه ایران
- کسروی، احمد، تاریخ هجدهساله آذربایجان
- سفری، محمدعلی، مشروطهسازان