پرش به ناوبریپرش به جستجو
شناسنامه | |
---|---|
نام کامل | لطفعلی خان امیر مفخم بختیاری |
نام مستعار | امیر مفخم شجاعالسلطان |
زادروز | ۱۲۳۶ |
زادگاه | منطقه بختیاری، ایران |
تاریخ مرگ | ۱۳۲۶ |
محل مرگ | شهرکرد، ایران |
فرزندان | ابوالقاسم خان بختیار |
خویشاوندان سرشناس | علیقلی خان سردار اسعد نصیر خان سردار جنگ |
اطلاعات سیاسی | |
سمت | نظامی |
سمتهای پیشین | حاکم خوزستان اصفهان کردستان کرمان لرستان کرمانشاهان |
فعالیتها | وزیر جنگ ایران فرمانده قشون دولتی ایران (قاجاریه) فرمانده قوای مشروطه |
لطفعلیخان امیر مفخم (زاده ۱۲۳۶ منطقه بختیاری – درگذشته ۱۳۲۶ شهرکرد) ملقب به امیر مفخم بختیاری، نظامی و از رجال سیاسی دوره قاجار بود، که در کابینه صمصامالسلطنه در فاصله سالهای ۱۲۹۶ تا ۱۲۹۷ وزارت جنگ را برعهده داشت.[۱]
امیر مفخم، فرزند امامقلی خان حاجی ایلخانی بود. پدر، عمو، برادران و عموزادگان وی و در مقطعی خود او، ایلخانی بختیاری بودهاند.[۲] در روزهایی که اکثر خوانین بختیاری، به مشروطه گرویده بودند، امیر مفخم همچنان به محمدعلیشاه وفادار ماند. در آستانه فتح تهران نیز، امیر مفخم فرماندهی کل قشون دولتی طرفدار محمدعلی شاه را بر عهده داشت، ولی بزودی به اردوی مشروطه خواهان پیوست و در جنگ با ارشدالدوله و سالارالدوله، از فرماندههای قوای مشروطه بحساب میآمد.
دوران حیات سیاسی لطفعلیخان امیرمفخم، با زمامداری چهار شاه ایران مصادف میباشد. وی قریب پنجاه سال، گاه در کسوت نظامی، گاه مقام والیگری و وکالت مجلس شورای ملی و گاهی در مقام وزارت، در صحنه سیاسی ایران بازیگری داشت و یکی از مهرههای تأثیرگذار در تاریخ معاصر بهشمار میرود.[۳]
محتویات
- ۱دوران کودکی و جوانی
- ۲فرماندهی ملازمان ولیعهد
- ۳فرماندهی قشون محمدعلی شاه
- ۴پیوستن به مشروطه خواهان
- ۵جنگ با ارشدالدوله
- ۶جنگ با سالارالدوله
- ۷سرکوبی اشرار اردبیل
- ۸دفع محمدحسن خان کاشی
- ۹دستگیری قوام السلطنه
- ۱۰جنگ جهانی اول
- ۱۱ایلخانی بختیاری
- ۱۲سالهای واپسین حیات
- ۱۳مقام و مناصب حکومتی
- ۱۴قلعه دزک
- ۱۵جستارهای وابسته
- ۱۶پانویس
- ۱۷منابع
دوران کودکی و جوانی[ویرایش]
لطفعلی خان امیر مفخم فرزند امامقلی خان حاجی ایلخانی است، که در سال ۱۲۳۶ (معادل ۱۸۵۷ میلادی) در چهارمحال و بختیاری زاده شد. در زمان کودکی و نوجوانی لطفعلی خان، عمویش حسینقلی خان، منصب ایلخانی بختیاری و پدرش، امامقلی خان حاجی ایلخانی منصب ایل بیگی (معاون) را برای نزدیک به ۳۰ سال، بر عهده داشتند و خانواده آنها از قدرتمندترین خاندانهای ایرانی بشمار میآمد. پس از قتل حسینقلی خان بدست ظلالسلطان؛ پسر ناصرالدین شاه، به دستور شاه قاجار، گرچه به تضعیف این خاندان انجامید، ولی پدر لطفعلی خان، یعنی امامقلی خان حاجی ایلخانی، اندکی بعد، به ایلخانی و ریاست ایل بختیاری منصوب گردید، که این امر، سرآغاز تفرقه و خصومت میان دو خانواده بود و به انشعاب میان این خاندان انجامید. از یک سو فرزندان حسینقلی خان، که شامل علیقلی خان سردار اسعد، اسفندیار خان، نجفقلی خان صمصام السلطنه، سردار ظفر بختیاری و یوسف خان امیر مجاهد و از سوی دیگر فرزندان امامقلی خان حاجی ایلخانی که شامل نصیر خان سردار جنگ، امیر مفخم، غلامحسین خان سالار محتشم و سلطان محمد خان سردار اشجع حضور داشتند.
فرماندهی ملازمان ولیعهد[ویرایش]
پس از ترور ناصرالدین شاه و تاجگذاری مظفرالدین شاه، در سال ۱۲۷۵ که محمدعلی میرزا، والی آذربایجان شد، لطفعلی خان امیر مفخم با تعدادی سوار بختیاری، وظیفه حفاظت از ولیعهد را در تبریز بر عهده گرفت. وی از ۱۲۷۵ تا زمان به سلطنت رسیدن محمدعلی شاه، در ۱۲۸۵ برای مدت ۱۰ سال، در رکاب محمدعلی میرزا بود و همواره از نزدیکترین ملازمان و مشاوران وی محسوب میشد.
فرماندهی قشون محمدعلی شاه[ویرایش]
در روزهای نخست که خوانین بختیاری، به همراه سواران زبده بختیاری، به پشتیبانی از مشروطه خواهان، وارد اصفهان شده و این شهر را به تصرف خود در آوردند، محمدعلی شاه و سعدالدوله (سرپرست دولت وقت)، امیرمفخم بختیاری را به فرماندهی قشون دولتی، برگزیدند و از وی خواستند که از پیشروی نیروهای مسلح بختیاری، به فرماندهی سردار اسعد بختیاری و صمصام السلطنه (پسرعموهای امیرمفخم) بسوی تهران، جلوگیری نماید.[۴]
محمدعلی شاه، با گرو گذاشتن جواهرات سلطنتی، از روسیه وام گرفت تا حقوق معوقه سربازان را پرداخت نماید! سپس قشون دولتی به فرماندهی امیرمفخم و برادر وی نصیر خان سردار جنگ (که از محاصره تبریز دست برداشته و به نیروهای امیر پیوسته بود)، و با دستور سعدالدوله، در نزدیکی قم مستقر گشتند.[۵]
ولی در این هنگام، امیرمفخم که نمیخواست با پسرعموهای خویش و سواران بختیاری وارد زد و خورد شود و با وجود پیمانی که با محمدعلی شاه بسته بود، پیکی به اصفهان فرستاده و سردار اسعد را از موقعیت و شرایط قشون، آگاه نمود.[۶]
سردار اسعد نیز در راه خود از اصفهان به تهران، بهمراه هفتصد سوار بختیاری، بمنظور مواجه نشدن با قشون دولتی، نرسیده به قم، مسیر خود را عوض کرده و از راه نیزار، قم را دور زده و در بادامک، به قوای یپرم خان ارمنی و سپهدار تنکابنی رسیدند…[۷] البته در تاریخ مشروطه نوشته ی دکتر ملکزاده چنین قید شده است که مذاکرات سردار اسعد با امیرمفخم برای پرهیز از درگیری به جایی نرسید و سردار اسعد مجبور به تغییر مسیر گردید و در بادامک به یپرم پیوست.[۸]
پیوستن به مشروطه خواهان[ویرایش]
امیر مفخم، اگرچه در جریان مشروطه، در ابتدا از محمدعلی شاه حمایت میکرد، اما چون بدنه ایل بختیاری و عموزادگان وی، مانند: سردار اسعد بختیاری، صمصام السلطنه و حتی فرزندان و برادران خود امیر مفخم، از هواداران مشروطه بودند، در زمان حمله نیروهای بختیاری و فتح تهران، دست از حمایت محمدعلی شاه برداشت، علیه نیروهای میلیون نیز، اقدامی نکرد.[۹]
جنگ با ارشدالدوله[ویرایش]
در ماههای نخست پس از فتح تهران و پیروزی مشروطه خواهان، محمدعلی میرزا با پشتیبانی مالی دولت روسیه، وارد ایران شده و بوسیله دو سپاه عظیم که یکی تحت ریاست ارشدالدوله؛ از شرق تهران و سپاه دیگر که تعداد نیروهای بیشتری داشت، به فرماندهی برادر محمدعلی میرزا، یعنی سالارالدوله از غرب تهران، با چند هفته اختلاف زمان، به آرامی بسمت پایتخت هجوم آورده بودند.
از طرف مشروطهخواهان امیرمفخم، یپرم خان ارمنی، سردار ظفر بختیاری، نصیر خان سردار جنگ و یوسف خان امیر مجاهد به جنگ با ارشدالدوله در ورامین فرستاده شدند. بخش اعظم سپاهی که ارشدالدوله فرماندهی آنرا برعهده داشت، از ترکمانان تشکیل شده بود، که به سمت پایتخت حرکت مینمودند و بدون کوچکترین مقاومتی تا نزدیکی تهران پیشروی کرده بودند. سرانجام در روز سهشنبه یازدهم رمضان سال ۱۳۲۹ نبرد سختی در ورامین میان دو گروه برای فتح پایتخت اتفاق افتاد، که در نهایت آتش سنگین توپخانهٔ نیروهای مشروطه طلب یک باره ترکمانان سپاه ارشدالدوله را دچار وحشت نمود. دراین نبرد، ترکمانان ۷۰ کشته، ۴۰۰ زخمی و ۲۰۰ اسیر برجای گذاشتند. به علاوه در زمان تعقیب آنان گروهی هم در حین فرار به قتل رسیدند. در پایان، ارشدالدوله هم دستگیر و به تهران انتقال داده شد. او را بیدرنگ، محکوم به اعدام کردند و در ملأ عام به دار آویختند.[۱۰]
جنگ با سالارالدوله[ویرایش]
چند روزی از دستگیری ارشدالدوله و تحویل وی به مشروطهخواهان نمیگذشت، که خبر نزدیک شدن سپاهی به فرماندهی سالارالدوله (برادر محمدعلی شاه) به مشروطهخواهان رسید. بلافاصله امیر مفخم بختیاری و برادرش نصیر خان سردار جنگ، به فرماندهی قشون مشروطهخواهان به ملایر فرستاده شدند. در این فاصله سالارالدوله با لشکری از ایل کلهر،جاف، سنجابی و لر توانست کرمانشاه و همدان را تصرف کند. در نبرد نخست که در نزدیکی ملایر اتفاق افتاد، پیروزی از آن سالارالدوله بود. وی سپس با حدود سی هزار قشون به سوی تهران رهسپار شد. در نبرد دوم که میان مشروطهخواهان به فرماندهی امیرمفخم و قشون سالارالدوله در نزدیکی ساوه در گرفت، این بار سالارالدوله به سختی شکست خورد، ولی وی موفق شد از صحنه نبرد بگریزد و چون مجلس برای توقیف یا اعدام او ۲۵ هزار تومان جایزه تعیین نمود، سالارالدوله به عثمانی فرار کرد.[۱۱]
سرکوبی اشرار اردبیل[ویرایش]
پس از عزل محمدعلیشاه و به سلطنت رسیدن فرزندش احمدشاه، در اردبیل و مناطق شمال غربی کشور، شورشی از ناحیه شاهسونها به وجود آمد. به همین جهت،یپرمخان بهمراه ۴۰۰ سوار قزاق و مجاهد، همچنین امیرمفخم در رأس ۵۰۰ سوار بختیاری، برای سرکوبی شورشیان به مناطق شرقی آذربایجان فرستاده شدند. آنها پس از چندین ماه تعقیب و گریز، توانستند شورشیان را سرکوب نموده و سران آنها را برای محاکمه، با خود به تهران بردند.
دفع محمدحسن خان کاشی[ویرایش]
لطفعلیخان امیر مفخم به همراه سایر قوای بختیاری، در دفع فتنه محمدحسن خان کاشی، که پس از تضعیف دولت مرکزی، در اصفهان و کاشان، سر به شورش برداشته بود و به غارت و قتل مردم میپرداخت، مجدانه تلاش کرد.
دستگیری قوام السلطنه[ویرایش]
قوام السلطنه، در طول دوران زندگی سیاسی خود مناصب بسیاری داشت، ولی اکثرأ وزیر داخله بود و دو مرتبه هم وزیر مالیه شد. در دورانی که قوام در منصب وزارت داخله فعالیت مینمود، نزاع و کشمکشی میان وی و امیر مفخم بوجود آمد. هنگامیکه درخواستهای چند باره امیر برای حل موضوع، با بیتفاوتی قوام، بینتیجه ماند، امیر مفخم او را بهوسیله سوارهای شخصی خود، توقیف نمود و در این موقع وی بهتازگی لقب قوام السلطنه گرفته بود.
سپس به دستور لطفعلیخان، قوامالسلطنه را به خانه امیر بردند و در اصطبل حبس نمودند. اندکی بعد که خبر به علیقلی خان سردار اسعد (عموزاده امیر مفخم) رسید، بهسرعت به سمت خانه امیر رفت و قوامالسلطنه را از حبس خارج کرده، همراه خود به وزارت داخله برد. چنانکه از برخی اشخاص مطلع و موثق نقل شده است، که در آن زمان «اسماعیل خان زراسوند» سرکرده سواران رکابی امیر مفخم و مأمور آوردن قوامالسلطنه بود. در این باب، اسماعیلخان اینگونه روایت میکند:
امیر مفخم به علت کدورتی که از رفتار قوامالسلطنه با سردار حشمت، برادر زن امیر و پسر شاهزاده احتشامالدوله، به هم رسانده بود و چند بار از قوام السلطنه؛ وزیر کشور وقت، درخواست نموده بود که این اختلاف طی جلسهای خصوصی حل گردد و قوام طفره رفته بود… امیر مفخم برآشفته شده، یک دسته از سواران بختیاری را به وزارت کشور، محل کار قوامالسلطنه فرستاده، دستور داده بود قوام را به خانه امیر در عمارت معروف به «باستیان» که هنوز هم سر در آجرکاری آن، در خیابان سپه سابق باقی است، بیاورند. سواران بختیاری، به محل وزارت داخله رفته، کالسکه وزیر را در میان اعتراض و پرخاش او، به عمارت امیر مفخم هدایت کردند و به دستور امیر، در اصطبل حبس نمودند.[۱۲]
جنگ جهانی اول[ویرایش]
امیر مفخم، در خلال سالهای جنگ جهانی اول، که هیچ قدرت مرکزی برای دفاع از کشور وجود نداشت و بخشهای مرکزی و جنوب کشور، به اشغال نیروهای روس و انگلیس در آمده بود، به همراه اتحادیهای از خوانین جوان و تحصیلکرده بختیاری، که در قالب حزب ستارهبختیاری فعالیت میکردند، به جنگ علیه نیروهای روس پرداخت.
در طول جنگ جهانی اول، قلعه دزک، ملک شخصی لطفعلیخان امیر مفخم، به صورت مرکزی برای ایجاد تشکل، در میان قیامگران بختیاری و اتحاد با انقلابیون عمل نمود. در طول آن سالها، همواره شخصیتهای سیاسی و روشنفکران ایرانی، به این محل، آمد و شد داشتند.
ایلخانی بختیاری[ویرایش]
لطفعلیخان در سال ۱۳۰۹ به ایلخانی بختیاری رسید. او بهمدت ۳ سال، یعنی تا ۱۳۱۲ در منصب ریاست ایل بختیاری باقی ماند. پیشتر پدر وی امامقلی خان حاجی ایلخانی و ۴ برادر امیر مفخم، بنامهای: محمدحسن خان سپهدار، غلامحسین خان سالار محتشم، سلطان محمد خان سردار اشجع و نصیر خان سردار جنگ نیز به جایگاه ایلخانی بختیاری رسیده بودند. از این رو خانواده آنها یعنی فرزندان امامقلی خان، به خانواده حاجی ایلخانی شناخته میشوند.
سالهای واپسین حیات[ویرایش]
امیر مفخم بختیاری در سال ۱۳۱۲ پس از برکنار شدن از منصب ایلخانی، به ملک شخصیاش بنام قلعه دزک رفت و با همراهی فرزندانش، (مخصوصأ ابوالقاسم خان بختیار) شروع به فعالیت مخفیانه، علیه قوای انگلیسها در ایران نمود و اندکی بعد، شروع به حمایت آشکار به نفع آلمانها، علیه روس و انگلیس نمود. او در سالهای آخر زندگی که مقارن با روی کار آمدن رضاشاه میباشد، کاملأ از فعالیتهای سیاسی کنار رفت و خانهنشین شد. امیر مفخم در نهایت، در سال ۱۳۲۵ در روستای دزک، در نزدیکی شهرکرد و در عمارت شخصی خود، معروف به قلعه دزک درگذشت.
مقام و مناصب حکومتی[ویرایش]
لطفعلیخان، علاوه بر ایلخانی بختیاری، به تعبیر دیوانی آن عصر، بر بسیاری از ایالتهای بزرگ ایران، مانند: خوزستان، اصفهان، کردستان، کرمان، لرستان، کرمانشاهان و مضافات، بارها حکومت داشت.[۱۳] وی احکام و منصبهای بسیاری را در دوران قاجار، بدست آورد. امیر مفخم از ناصرالدینشاه قاجار، مظفرالدینشاه، محمدعلیشاه و احمدشاه قاجار احکام مختلفی دریافت نمود؛ ولی اوج قدرت و نفوذ وی، به زمان پادشاهی محمدعلیشاه یعنی در فاصله سالهای ۱۲۸۵ تا ۱۲۸۸ هجری شمسی بازمیگردد. وی در سالهای اواخر سلطنت محمدعلی شاه، به فرماندهی قشون سلطنتی منصوب گشت.
امیر مفخم پس از پیوستن به مشروطهخواهان، بار دیگر قدرت گرفت، تا اینکه در زمان صدراعظمی صمصامالسلطنه، وزیر جنگ ایران شد. او در سالهای ۱۲۹۶ و ۱۲۹۷ وزارت جنگ را، در کابینه نخست صمصامالسلطنه بر عهده داشت. وی در ابتدای حکومت رضاشاه خانهنشین شد. لطفعلی خان امیر مفخم، در دوران حیات سیاسیاش، بیشتر در کسوت نظامی ظاهر میگشت و عمومأ بهعنوان یک فرمانده نظامی شناخته میشد.
قلعه دزک[ویرایش]
قلعه دزک، ملک شخصی لطفعلیخان امیر مفخم، مرکز شعرا و هنرمندان بزرگ بود، که در عمارت مجلّل «امیر مفخم»، از آنها پذیرایی میشد. این قلعه به دستور امیر مفخم بختیاری بنا شد و در روستایی به نام «دزک» در استان چهارمحال و بختیاری و در فاصله ۳۲ کیلومتری شهرکرد، واقع است. در این قلعه، کتابخانهای، از کتب امیر مفخم وجود داشته است. علیاکبر دهخدا، در هنگام جنگ جهانی که به بختیاری گریخته بود، از این کتابخانه استفاده کرد و تألیف امثال و حکم و لغتنامه خود را، با استفاده از منابع موجود در قلعه دزک، آغاز نمود.
امیر مفخم مردی ادیب، هنردوست و تاریخدان بود. در جوانی در کنار آموختنیها و آموزشهای رایج، در نظام تربیت آن زمان، متداولات ادبیات عرب و سطوح فقه و تفسیر و کلام را هم بر علما و استادان مبرّز خوانده بود. فرخی یزدی و ملک الشعرا بهار و دکتر محمد مصدق و بسیاری از رجال سیاسی همچنین، شخصیتهای خارجی؛ چون آندره مالرو (اولین وزیر فرهنگ فرانسه) جزء کسانی بودند، که مدتی در این عمارت اقامت داشتند. از جمله افرادی که در این قلعه بدنیا آمدند، میتوان به تیمور بختیار (نوه امیرمفخم) اشاره کرد.
جستارهای وابسته[ویرایش]
- نصیر خان سردار جنگ
- امامقلی خان حاجی ایلخانی
- قلعه دزک
- عمارت امیر مفخم بختیاری
پانویس[ویرایش]
- ↑ «نسبت برخی از خوانین بختیاری». دانشنامه ایرانیکا.
- ↑ لایارد، سر اوستن هنری. سیری در قلمرو بختیاری و عشایر بومی خوزستان، ترجمه و حواشی: مهراب امیری، انتشارات فرهنگسرا، تهران:۱۳۷۱
- ↑ «دولت بیست و چهارم پس از مشروطه». روزنامه دنیای اقتصاد – شماره ۲۲۸۸.
- ↑ پیرنیا، حسن. تاریخ ایران باستان از آغاز تا انقراض قاجاریه، انتشارات خیام، چاپ ششم: تهران
- ↑ علیقلیخان سردار اسعد بختیاری، تاریخ بختیاری، انتشارات اساطیر، تهران:۱۳۷۶ (ص ۲۱۱)
- ↑ امیراحمدیان، بهرام. ایل بختیاری، انتشارات نشر دشتستان، تهران:۱۳۷۸
- ↑ صفایی، ابراهیم. ده نفر پیشتاز، انتشارات بی تا، تهران (ص ۲۳۰)
- ↑ ملکزاده، مهدی.تاریخ انقلاب مشروطیت ایران،انتشارات سخن،تهران
- ↑ نوایی، عبدالحسین. فتح تهران، گوشههایی از تاریخ مشروطیت، انتشارات بابک، تهران. (ص ۶۵)
- ↑ نامور، رحیم (۱۹۵۸). تاریخ انقلاب مشروطیت. انتشارات چاپار.
- ↑ آهنجیده، اسفندیار. ایل بختیاری و مشروطیت، انتشارات ذره بین، اراک:۱۳۷۴ (ص ۸۰)
- ↑ بختیاری، سردار ظفر. یادداشتها و خاطرات خسرو خان سردار ظفر
- ↑ نامور، رحیم. «تاریخ انقلاب مشروطیت»، انتشارات چاپار، تهران:۱۹۵۸
منابع[ویرایش]
- الیزابت، مکبن رُز. با من به سرزمین بختیاری بیایید، ترجمه: مهراب امیری، بینا، تهران:۱۳۷۳
- سردار ظفر، خسروخان. یادداشتها و خاطرات سردار ظفر، انتشارات فرهنگسرا، تهران:۱۳۶۲
- لایارد، سر اوستن هنری. سیری در قلمرو بختیاری و عشایر بومی خوزستان، ترجمه و حواشی: مهراب امیری، انتشارات فرهنگسرا، تهران:۱۳۷۱
- مسعود بهنود، کشته شدگان بر سر قدرت، شابک ۹۶۴-۴۰۵-۰۵۵-X.