پرش به ناوبریپرش به جستجو
احمد قوام
|
|
---|---|
احمد قوام
|
|
نخستوزیر | |
مشغول به کار ۲۵ تیر ۱۳۳۱ – ۳۰ تیر ۱۳۳۱ |
|
در زمانِ | محمدرضا پهلوی |
پس از | محمد مصدق |
پیش از | محمد مصدق |
مشغول به کار ۱۳۲۴ – آذر ۱۳۲۶ |
|
پس از | ابراهیم حکیمی |
پیش از | رضا حکمت |
مشغول به کار ۱۳۲۱ – ۱۳۲۱ |
|
پس از | علی سهیلی |
پیش از | علی سهیلی |
مشغول به کار ۳۱ خرداد ۱۳۰۱ – ۲۵ بهمن ۱۳۰۱ |
|
در زمانِ | احمد شاه قاجار |
پس از | حسن مشیرالدوله |
پیش از | حسن مستوفیالممالک |
مشغول به کار ۱۴ خرداد ۱۳۰۰ – ۱ بهمن ۱۳۰۰ |
|
پس از | سید ضیاءالدین طباطبایی |
پیش از | حسن مشیرالدوله |
اطلاعات شخصی | |
زاده |
میرزا احمد خان قوام
۱۲۵۲ خورشیدی ۱۲۹۰ (قمری) |
درگذشت | ۲۸ تیر ۱۳۳۴ تهران، ایران |
ملیت | ایران |
همسر(ان) | شازده خانم (طلاق) زهرا علیزاده (طلاق) زهرا دلشاد[۱] |
فرزندان | حسین |
شغل | سیاستمدار |
مذهب | اسلام |
لقب(ها) | قوامالسلطنه |
خروج سربازان شوروی از ایران و بازگشت آذربایجان و مهاباد به ایران |
عدهای از اعضای گروه فوج نجات تبریز.
سال ۱۹۰۹ میلادی. |
|
شاهان قاجار | |
---|---|
فتحعلی شاه محمدشاه ناصرالدین شاه مظفرالدین شاه محمدعلی شاه احمدشاه |
۱۲۱۳–۱۱۷۶ ۱۲۲۶–۱۲۱۳ ۱۲۷۵–۱۲۲۶ ۱۲۸۵–۱۲۷۵ ۱۲۸۸–۱۲۸۵ ۱۳۰۴–۱۲۸۸ |
احمد قوام (تولد ۱۲۵۲ تهران – مرگ ۱۳۳۴ تهران) ملقب به قوامالسلطنه، سیاستمدار ایرانیِ پایان دوران قاجار و روزگار پهلوی بود که پنج بار نخستوزیر ایران شد (دو بار در پایان دوران قاجار و سه بار در زمان حکومت محمدرضا پهلوی).
قیام کلنل محمد تقی خان پسیان در خراسان در سال ۱۳۰۰ و غائلهٔ آذربایجان در سال ۱۳۲۵ در دوران نخستوزیری قوام رخ داد. او در زمان قاجار لقب قوامالسلطنه یافت و محمدرضا شاه به او لقب حضرت اشرف را داد (پس از بروز اختلاف نظر میان این دو این لقب پس گرفته شده و سپس دوباره اعطا شد). القاب قدیمیتر او عبارتاند از منشی حضور (۱۳۱۵ ه.ق)، دبیر حضور (حدود ۱۳۲۲ ه.ق)، و وزیر حضور (۱۳۳۴ ه.ق)
از جمله فعالیتهای مهم قوام السلطنه نگارش فرمان مشروطیت[۲][۳] و نقش او در جریان فرقه دموکرات آذربایجان و خروج نیروهای شوروی از ایران در ۱۳۲۵ و نیز قیام سی تیر در سال ۱۳۳۱ بود.
محتویات
- ۱آغاز زندگی و جوانی
- ۲از بازگشت به ایران تا دستگیری
- ۳دوره اول نخستوزیری
- ۴دوره دوم نخستوزیری
- ۵دوره سوم نخستوزیری
- ۶دوره چهارم نخستوزیری و خروج نیروهای شوروی از ایران
- ۷دوره پنجم نخستوزیری و قیام سی تیر
- ۸درگذشت
- ۹کارنامه سیاسی
- ۱۰مشاغل
- ۱۱تبارنامه
- ۱۲منابع
- ۱۳پیوند به بیرون
آغاز زندگی و جوانی[ویرایش]
قوام در آذر ۱۲۵۲ در تهران دیده به جهان گشود. پدرش ابراهیم معتمدالسلطنه فرزند محمد قوامالدوله آشتیانی و مادرش طاووس خانم دختر مجدالملک سینکی بودند. آنها صاحب دو پسر شدند، که وثوقالدوله پسر ارشد این زوج بود. او تحصیلات مقدماتی را ابتدا در مدرسه مروی و سپس زیر نظر معلمان خصوصی گذراند. او در ۱۷ سالگی پیش خدمت ناصرالدین شاه و در ۲۰ سالگی منشی دائی خود و حاکم آذربایجان، میرزاعلی خان امین الدوله شد. وی در ۲۹ سالگی در سفر سوم مظفرالدین شاه به اروپا وی را همراهی کرد. وی پس از پایان این سفر به «قوام السلطنه» مشهور شد. او بعدها به مقام دبیرحضوری دربار مظفرالدین شاه رسید و نویسنده «فرمان مشروطیت» و سپس رابط مظفرالدین شاه با مشروطه خواهان شد، ولی پس از مرگ مظفرالدین شاه و در دوران محمدعلیشاه، از سیاست کناره گرفت و راهی اروپا شد و به تحصیل در رشته حقوق پرداخت.
از بازگشت به ایران تا دستگیری[ویرایش]
قوام در پی فتح تهران توسط مشروطه خواهان، به ایران بازگشت. از اولین کابینه سپهدار که در ۸ مهر ۱۲۸۸ تشکیل شد و قوام معاونت وزارت داخله را برعهده گرفت تا ۸ بهمن ۱۲۹۶ که به سمت فرمانروایی خراسان رسید، در مجموع ۹ بار در رأس وزارتخانههای عدلیه، مالیه و داخله قرار گرفت. ولایت بر خراسان برای قوام ثروت هنگفتی به ارمغان آورد تا این که پس از کودتای ۱۲۹۹ خورشیدی و به دنبال به قدرت رسیدن سیدضیاءالدین طباطبایی، به دلیل سابقه مخالفت قوام با سیدضیاء و رابطه خصمانهای که بین آن دو وجود داشت، با دستور سیدضیاء به کلنل محمد تقی خان پسیان، قوام در تاریخ ۱۳ فروردین ۱۳۰۰ دستگیرشده و تحتالحفظ به تهران اعزام و بلافاصله به زندان عشرت آباد منتقل گردید و اموال و دارائیش در خراسان نیز مصادره شد.
دوره اول نخستوزیری[ویرایش]
پس از گذشت ۵۵ روز از مدت حبس قوام، با توجه به نگرانیهای احمدشاه در پی به قدرت رسیدن سیدضیاء و رضاخان، که با خروج نیروهای انگلیس از ایران احتمال تضعیف سلطنت خود را احساس میکرد، فرمان عزل سیدضیاء توسط وی صادر شد و قوام با فرمان احمدشاه به ریاست وزرایی منصوب گردید. مهمترین اقدام قوام پس از رسیدن به این مقام، بازگرداندن سیاستمداران محبوس شده توسط سیدضیاء به عرصه سیاست بود بهطوریکه در کابینه او به جز دو نفر، همگی (و از جمله خود او) از محبوسان دوره سیدضیاء بودند. از مهمترین فعالیتهای قوام در این دوره از نخستوزیری میتوان به مقابله با شورشهای متعددی که پس از خلع سیدضیاء در نقاط مختلف کشور اتفاق افتاده بود (از جمله حاج باباخان اردبیلی در زنجان، میرزا کوچک خان و خالو قربان و احسان الله خان در رشت و انزلی و لاهیجان و لنگرود و مهمتر از همه کلنل محمدتقی پسیان در خراسان) اشاره کرد که قوام موفق شد تمام این شورشها را با موفقیت سرکوب کند. همچنین واگذاری امتیاز ۵ ساله نفت شمال به شرکت آمریکایی استاندارد اویل در این دوره توسط قوام انجام گرفت که بازخوردهای منفیای از جانب انگلیس و روسیه داشت.
انگلیسیها برای اینکه زمینه را برای عزل قوام مهیا سازند، دست به انتشار مطالبی دروغ زدند. از جمله اینکه از قول خبرنگار روزنامه تایمز در تهران خاطر نشان نمودند قوام به این دلیل نفت شمال را به تأخیر افکند تا بتواند از شرکتهای نفتی آمریکای رشوه دریافت کند. این سخنان با اینکه واقعیت نداشت، اما زمینه را برای برکنار ساختن او آماده میکرد. وزارت امور خارجه آمریکا از کورنفلد خواست صحت و سقم اخبار تایمز را بررسی کند. او باید به واشینگتن اطلاع میداد آیا اتهاماتی که علیه قوام اقامه شدهاست واقعیت دارند یا خیر؛ و اینکه مشخص شود کدامیک از شرکتهای آمریکایی میخواهند از طریق غیرمعمول دولت ایران را وادار به پذیرش پیشنهاد اعطای امتیاز نفت کنند.[۴] کورنفلد پاسخ داد ادعاهای تایمز لندن هیچ پایه و اساسی ندارد و کاملاً بیجاست.[۵]
این دوره از نخستوزیری قوام با استعفای اعتراضآمیز او در پی مخالفت نمایندگان برای تمدید مهلت اختیارات تام وزیر مالیه او، محمد مصدق، پس از ۸ ماه پایان یافت.
دوره دوم نخستوزیری[ویرایش]
قوام در ۲۶ خرداد ۱۳۰۱ باز هم با فرمان احمدشاه به نخستوزیری منصوب شد. از فعالیتهای مهم این دوره، دعوت از مستشاران آمریکایی برای سامان دادن به اوضاع مالی کشور بود که به دنبال آن هیئتی ۱۲ نفره به ریاست آرتور میلسپو به ایران وارد شدند و به مدت ۵ سال در ایران مشغول بودند. مهمترین چالش در این دوره از صدارت قوام، فعالیتهای رضاخان، وزیر جنگ قوام بود. رضاخان با برقراری حکومت نظامی در نقاط مختلف کشور، نارضایتیهایی در میان مردم ایجاد کرده بود که مردم مسئولیت آن را مستقیماً از جانب قوام میدیدند، بهطوریکه کمکم نمایندگان مجلس نیز سخن به اعتراض گشودند. با وجود اینکه قوام و رضاخان، خود نیز میانه خوبی با یکدیگر نداشتند، اما قوام به دلایلی از جمله حمایت انگلستان از رضاخان[نیازمند منبع] قادر به برکنار کردن او نبود. از سوی دیگر رضاخان نیز که قوام را سد راه قدرت خود میدید، مطبوعات طرفدار خود را وادار کرده بود که علیه او مقالات تندی منتشر سازند. این مقالات، بی اعتقادی مردم به کابینه قوام و ناتوانی وی در حل مشکلات کشور، سبب شد نمایندگان مجلس تصمیم به استیضاح وی بگیرند. این تصمیم موجب استعفاء و کنارهگیری قوام از قدرت شد. وی پس از ۸ ماه زمامداری در ۵ بهمن ۱۳۰۱ از دور دوم نخستوزیری خود استعفاء کرد و جای خود را به مستوفیالممالک داد. پس از این دوره نخستوزیری، قوام به عنوان نماینده تهران در مجلس پنجم انتخاب شد اما به دنبال پروندهسازی رضاخان علیه او به اتهام توطئه برای قتل خود، بازداشت شد. پس از شفاعت احمدشاه قوام به خارج از کشور تبعید گردید و تا پایان دوره قاجار به ایران بازنگشت. وی در دوره حکومت رضاشاه نیز همواره مغضوب وی بود و به عرصه سیاست کشور وارد نشد.
دوره سوم نخستوزیری[ویرایش]
دوره سوم نخستوزیری قوام، یک سال پس از آغاز حکومت محمدرضا پهلوی آغاز شد و ۶ ماه به طول انجامید. قوام ۱۰ مرداد ۱۳۲۱ از سوی مجلس شورای ملی به نخستوزیری رسید و ۱۸ مرداد از مجلس رأی اعتماد گرفت. قوام در این دوره از یک سو خود را با سیاست امریکاییها نزدیک کرده بود و از سوی دیگر با حزب توده مماشات مینمود. با این همه تصمیم قوام برای استخدام مجدد مستشاران آمریکایی از جمله استخدام دکتر میلسپو و کلنل شوارتسکف برای نظم دادن به سیستم مالی و ژاندارمری کشور، موجی از مخالفت را در جامعه و در میان مردم، روحانیون و مطبوعات برانگیخت.
حتی وزیر دارایی وقت که احساس میکرد آمدن میلسپو نوعی مداخله در کار وی است، از مقام خود استعفاء کرد و قوام به جای او «اللهیار صالح» رئیس هیئت اقتصادی ایران در آمریکا را که در عقد قرارداد مربوط به استخدام میلسپو و همکاران او نقش مهمی ایفا نموده بود، به تهران احضار و به وزارت دارایی منصوب نمود.
سرانجام روز ۲۱ آبان ۱۳۲۱ لایحه استخدام دکتر میلسپو و مستشاران آمریکایی برای ۵ سال در مجلس تصویب شد و در همین لایحه کلنل شوراتسکف آمریکایی نیز برای مستشاران ژاندارمری استخدام گردید. قوام در مرحله بعد برای رفع احتیاجات مالی نیروهای اشغالگر متفقین در کشور، تصمیم به نشر اسکناس گرفت که با مخالفت مجلس روبرو شد. در نتیجه قوام برای تضعیف مجلس به «سر ریدر بولارد» وزیر مختار انگلیس در تهران متوسل شد. بولارد نیز به وی پیشنهاد کرد که به مجلس اطلاع دهد نیروهای متفقین تهدید کردهاند اگر دولت نتواند برای رفع نیازهای مالی خود اقدام به نشر اسکناس کند، تهران را اشغال نظامی خواهند کرد. این نقشه مؤثر افتاد و مجلس در پی تهدید ساختگی متفقین، تسلیم اصرارهای قوام شد. قدرت گرفتن تدریجی قوام و منزلت او نزد انگلیسیها و امریکاییها، شاه را نگران ساخته بود. شاه بیم از آن داشت که جایگاه قوام نزد انگلیسیها و امریکاییها سبب تضعیف موقعیت وی در کشور گردد.
از این رو وقتی در ۱۰ آذر ۱۳۲۱ مشکل کمبود نان در تهران به وجود آمد و منجر به تظاهرات اعتراضآمیز مردم در هفدهم این ماه شد، دربار از اعمال فشار جامعه بر دولت قوام خشنود بود، حتی در آن زمان گفته میشد که این تظاهرات و ناآرامیها را دربار دامن زده بود تا کابینه قوام را به سقوط کشاند. در جریان تظاهرات خشونت بار مردم که عمدتاً در میدان بهارستان و مقابل مجلس شورای ملی برگزار شد بسیاری از مغازهداران اطراف خیابان لالهزار، استانبول، نادری و شاهآباد، توسط مردم غارت شد و حتی خانه قوام نیز به آتش کشیده شد. این تظاهرات با دخالت نیروهای فرمانداری نظامی به خاک و خون کشیده شد. در آن تاریخ قوام خود وزارت جنگ را نیز برعهده داشت و از نیروهای نظامی به راحتی استفاده میکرد. کابینه قوام به دلیل اختلاف شدید با دربار و به خاطر دخالتهای شاه در امور دولت و عدم همکاری و احساس وظیفه بعضی از وزیران از جمله وزیر جنگ (سپهبد احمد امیراحمدی) و وزیر دارایی (اللهیار صالح) نسبت به نخستوزیر در ۲۴ بهمن ۱۳۲۱ استعفاء داد. از مهمترین وقایع دوره سوم نخستوزیری قوام ورود چرچیل نخستوزیر انگلیس (۲۹ مرداد) و «ویندل ویلکی» فرستاده ویژه رئیسجمهور آمریکا (۲۳ شهریور) به ایران بود. در فاصله زمانی استعفای قوام تا دور جدید تشکیل کابینه وی در ۲۵ بهمن ۱۳۲۴ -سه سال- ۶ نخستوزیر به قدرت رسیدند و کنار رفتند.
دوره چهارم نخستوزیری و خروج نیروهای شوروی از ایران[ویرایش]
پس از پایان جنگ جهانی دوم، انگلیس و آمریکا به پیمان خود وفا کرده و در ۱۳۲۴ بی هیچ تعهد الزامآوری از ایران خارج شدند؛ ولی شوروی به بهانههای گوناگون نیروهای خود را در شمال غرب ایران نگه داشت. در واقع شوروی در جریان جنگ جهانی دوم از هیچ نقطهای عقبنشینی نکرد، مگر این که در آنجا یک دولت کمونیستی هم پیمان با خود تأسیس کند. در این شرایط قوام برای بار چهارم در ۲۹ بهمن ۱۳۲۴ به نخستوزیری منصوب شد. در جریان سفر قوام به مسکو او استالین را چنین فریب داد که در ازای خروج نیروهای ارتش سرخ از آذربایجان، قوام امتیاز نفت شمال را برای شوروی خواهد گرفت. پژوهش گران بر سر این که اولتیماتوم و فشار آمریکا و سازمان ملل متحد بر تصمیم استالین برای خروج از ایران بیشتر تأثیر داشت یا سیاست ورزی قوام اختلاف نظر دارند. با این حال به نظر میرسید که غرب علیرغم همه فشارهایش به شوروی برای خروج از ایران، هرگز به خاطر ایران وارد جنگ با شوروی نمیشد. شوروی که عرصه را تنگ یافت، بهتر دید که دست کم یک امتیاز اقتصادی مهم از ایران بگیرد؛ ولی قوام چنین بهانه آورد که اکنون در ایران مجلس وجود ندارد و بدون مجلس نمیتوان امتیازی به خارجیها داد. از این رو شوروی را ترغیب کرد که از ایران خارج شود تا او انتخابات مجلس را برگزار کند و به او تضمین داد که اکثریت مجلس آینده نیروهای وفادار به دولت قوام خواهند بود و امتیاز نفت شمال را به شوروی خواهند داد.
پس از خروج ارتش سرخ از شمال غرب ایران، دولت پیشهوری در تبریز و قاضی محمد در مهاباد، مجبور به مذاکره با دولت مرکزی ایران شدند. ایران در آستانه برگزاری انتخابات مجلس پانزدهم بود و لازم بود تا به وضعیت امنیت شمال غرب کشور رسیدگی شود. دولتهای خودمختار فرقه دموکرات آذربایجان و مهاباد نیز از همین قضیه بهره برده و اجازه به برگزاری انتخابات مجلس را مشروط بر پذیرش خواستههایشان کرده بودند. خواستههایی که به به تعبیر آنها فدرالیسم و به تعبیر مخالفان، تجزیه طلبی بود.
طولانی شدن مذاکرات باعث شد تا نیروهای ملی به مخالفت پردازند. در پایان شاه و رزمآرا (رئیس ستاد ارتش) مقدمات پیشروی نظامی به این استانها را فراهم کرده و قوام را مجبور به همکاری کردند. قوام بعداً تأکید کرد که مخالف این حرکت نظامی بوده و ترجیح میداده مسئله از راه گفتگو حل شود.
در انتخابات مجلس پانزدهم، چنان فضا برای رقیبان دولت تنگ شد که حتی وکیل خوشنام و محبوب تهران دکتر مصدق که در مجلس چهاردهم، شدیدترین حملات را به دولت قوام کرده بود و در اعتراض به دخالت دولت در انتخابات، در دربار متحصن شده بود، نیز از راه یافتن به مجلس بازماند؛ و تنها سه نماینده به نامهای ابوالحسن حائریزاده، حسین مکی و مظفر بقایی به عنوان اقلیت به مجلس راه یافتند. با آغاز به کار مجلس با اینکه ظاهراً اکثریت در دست نیروهای هوادار دولت بود. تضعیف همهجانبه قوام از سوی دربار و ارتش و نیروهای سیاسی باعث سقوط دولت او شد. قوام سپس به دلیل تشدید اختلافاتش با محمدرضا شاه مجبور به خروج از کشور شد و از آن جا نامههایی اعتراضآمیز مینوشت. همین باعث شد شاه لقب اعطایی اش را از او بازستاند.
در ۱ فروردین ۱۳۲۵، سیدضیاءالدین طباطبایی به دستور احمد قوام و به موجب ماده ۵ حکومت نظامی بازداشت شد.[۶]
دوره پنجم نخستوزیری و قیام سی تیر[ویرایش]
با تشدید اختلافات میان محمدرضاشاه و مصدق برای انتخاب وزیر جنگ در سال ۱۳۳۱، مصدق استعفاء کرده و شاه با پذیرش استعفای او دست دوستی به سوی قوام دراز کرد. او در حکم خود لقب «حضرت اشرف» را به قوام پس داد. قوام نیز پس از پذیرش نخستوزیری، با دادن اعلامیهای تند که با مصرع «کشتیبان را سیاستی دگر آمد» مشهور شد، هواداران نهضت ملی نفت را به خشم آورد. همه نیروهای جامعه از فداییان اسلام و بازار و اصناف و روحانیونی چون آیت الله کاشانی تا جبهه ملی و حزب توده و حزب پان ایرانیست به مخالفت با او پرداختند و به تظاهراتی بزرگ دست زدند که بعدها به قیام سی تیر شناخته شد. با رفتار خشونتآمیز شهربانی در تهران و کشته شدن تظاهر کنندگان در روز سی تیر، قوام مجبور به استعفاء شد و شاه مجبور شد با پذیرش درخواست مصدق در خصوص وزارت جنگ نخستوزیری او را بپذیرد. مجلس هفدهم پس از این حادثه قوام را مهدورالدم دانسته و حکم مصادره اموالش را به نفع شهدای سی تیر صادر کرد. قوام از این تاریخ با خاطرهای بسیار بد از صحنه سیاسی ایران حذف شد.
درگذشت[ویرایش]
سرانجام احمد قوام در تاریخ ۳۱ تیر ۱۳۳۴ و در سن هشتاد و دو سالگی به علت سکته مغزی از دنیا رفت.[۷]
کارنامه سیاسی[ویرایش]
در یک نگاه کلی به کارنامه قوام مشاهده میشود که قوام در بازههای مختلف زمانی ائتلافهای متغیری با گروههای مختلف داشتهاست که باعث ایجاد دیدگاههای متضاد دربارهٔ وی شدهاست. شاه در طی سالهای ۲۱–۱۳۲۰ او را دشمن سلطنت خود، و در سالهای ۲۶–۱۳۲۵ سدی محکم در برابر کمونیسم قلمداد میکرد. در حالی که در سال ۲۷–۱۳۲۶ وی را به جرم دشمنی با سلطنت وادار به ترک کشور نمود که در سال ۱۳۳۱ علیه مصدق با وی همدست شد. حزب توده نیز روابط پرتلاطم مشابهی را با قوام تجربه نمود. در طی سالهای ۲۵–۱۳۲۰ او را یک مشروطه خواه مخالف با نظامیگری و نسبتاً معتمد، در سالهای ۲۷–۱۳۲۵ وی را نماینده اشرافیت زمیندار، در سالهای ۲۸–۱۳۲۷ متحدی مناسب و در سال ۱۳۳۰ به عنوان نوکر شاه و انگلیس قلمداد مینمود. انگلیس نیز به نوبه خود در طی سالهای زمامداری قوام تصویری متفاوت از او ارائه مینمود. به گونهای که در سال ۱۳۲۱ وی را فردی قاطع و طرفدار متفقین، در سالهای ۲۵–۱۳۲۱ او را همدست و یاریکننده روسها، در سالهای ۲۶–۱۳۲۵ مورد تحسین به خاطر وادار کردن شوروی به ترک خاک ایران، در ۲۷–۱۳۲۶ تهدیدکننده منافع انگلستان در خوزستان و بحرین و در سال ۱۳۳۰ جانشینی مناسب برای مصدق میدانست. بی شک سیاست شخص قوام در بهرهبرداری حداکثری از فرصتها و موقعیتهای مختلف در این چرخشهای متناقض دخیل بودهاست.[۸]
بالاخره روزی خواهد رسید که مردم بی غرضی در این مملکت اوراق تاریخ را ورق بزنند و از میان سطور آن، حقایق مربوط به زمان ما را بخوانند… من میروم و تاریخ ایران قضاوت خواهد کرد که به روزگار این ملت چه آمدهاست و به پاداش فداکاریهای خادمین مملکت چه رفتاری شدهاست.
[۹]
مشاغل[ویرایش]
- ۵ بار نخستوزیر
- ۱۳ بار وزیر داخله
- ۴ بار وزیر امور خارجه
- ۴ بار وزیر مالیه
- ۲ بار وزیر جنگ
- ۱بار وزیر عدلیه
- ۳ سال فرماندار کل خراسان و سیستان
- وکالت دوره چهارم و پنجم مجلس شورای ملی
تبارنامه[ویرایش]
تبارنامهٔ خاندان آشتیانی، شاخهٔ میرزا هاشم | |||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|
|
منابع[ویرایش]
- ↑ روزگار قوام در لاهیجان
- ↑ سه رویداد و سه دولتمند، صفحه ۳۶، نوشتههوشنگ نهاوندی
- ↑ ۱۰۳ سال پس از مشروطه؛ هنوز عدالتخانه میخواهیم، بیبیسی فارسی
- ↑ Majd,op.cit، DS to Kornfeld، 149.
- ↑ ، Telegram of Kornfeld.
- ↑ «مشاهده تقویم تاریخ ۱ فروردین». مؤسسه مطالعات و پژوهشهای سیاسی. برای مشاهده متن منبع، در بخش جستجو، «۱ فروردین» را انتخاب کنید.. دریافتشده در ۲۹ نوامبر ۲۰۱۵.تاریخ وارد شده در
|تاریخ=
را بررسی کنید (کمک) - ↑ «۳۱ تیر، درگذشت احمد قوام (قوام السلطنه)». جام جم آنلاین. ۳۱ تیر ۱۳۹۳. دریافتشده در ۱۱ دی ۱۳۹۵.[پیوند مرده]
- ↑ آبراهامیان، یرواند. ایران بین دو انقلاب. نشر نی.
- ↑ «جهان کتاب، کتاب در تیررس حادثه». بایگانیشده از اصلی در ۲۶ ژانویه ۲۰۱۱. دریافتشده در ۵ ژانویه ۲۰۱۲.
- قوامالسلطنه. از مصاحب، غلامحسین (سرپرست)، دائرةالمعارف فارسی، تهران: امیرکبیر، کتابهای جیبی، ۱۳۸۰، ص ۲۵۸۸.
- اطلاعات تبارنامه از:
- امین، سید حسن: (۱۳۸۶ خورشیدی، ص۱۲۱)، احمد قوام، در: فصلنامه علمی-پژوهشی اباختر، ساری پارامتر
|چاپ=
اضافه است (کمک); تاریخ وارد شده در|سال=
را بررسی کنید (کمک) - آبراهامیان، یرواند. ایران بین دو انقلاب. نشر نی.