✉️ *خطر نگرش مدرسه زدایی از جامعه بسیار جدی است*
ردّپای نگرش ایوان ایلیچ و موافقان آموزش طبقاتی در آموزشوپرورش
🖋️ مزبان حبیبی
رهگیری تفکرات ایوان ایلیچ و آموزش طبقاتی در وزارت آموزشوپرورش ایران، به وضوح قابل مشاهده است، *وزیر آموزشوپرورش دانسته یا نادانسته درحال مهیا نمودن استقرار کامل دو تفکر آموزش طبقاتی و ایوان ایلیچ در وزارت آموزشوپرورش است* که در دورههای قبل هم در بدنه و ستاد نفوذ داشتهاند.
سیام آبان هزاروچهارصد و در نقد برنامه وزیر پیشنهادی نوشتم، *ارائه برنامهای گنگ و غیرتخصصی که فقط شامل سرفصلهای اسناد بالادستی است، حضور پررنگ تفکر منسوخِ ایوان ایلیچ در برنامه ارائه شده، بسیار نگران کننده است هرچند ممکن است گزینه پیشنهادی نام این دانشمند نظریه پرداز در اوایل قرن بیستم را نشنیده باشند*.
سالهای متمادی، نظریهپردازانی چون آلتوسر، گرامشی، بوردیو و ایلیچ به نقد مدارس نوین و شیوههای آموزش در آن مدارس پرداختند که اکنون برخی از آن نظریهها کاملا منسوخ شده و منتقدان بسیاری دارد و نگرش ایلیچ در همان ابتدای قرن بیستم، با نقدهای فراوان و جدی مواجه شده و اقبال چندانی نیافت اما *متاسفانه در کشور ما، افرادی همچنان حامی نگرش مخربی ایلیچ هستند.*
بزرگترین منتقد مدرسه و شیوههای آن را ایوان ایلیچ، نظریهپرداز اتریشی میدانند که در کتاب مدرسهزدایی از جامعه، نظریات واپسگرایانهٔ خود در خصوص مدرسه و کارکردِ آن را مطرح میکند و موسساتی که ساختار اصلیِ جامعهٔ امروز از آن تشکیل میشود را نابودگر یا تحریفکنندهٔ آن اهداف و نهادهایی میداند که برای آنها به وجود آمدهاند.
*به عقیدهٔ ایلیچ*،
*بیمارستان عامل نابودی سلامتی،*
*کلیسا عامل نابودی مذهب*
*و مدرسه عامل نابودی آموزشوپرورش است.*
اکنون که چند ماهی از استقرار تیم جدید در وزارت آموزشوپرورش گذشته است، شوربختانه نگرش مخرب ایلیچ در رفتارها و تصمیمات وزارت به شدت قابل مشاهده است. در چند ماه اخیر، مافیای مدارس خصوصی در تصمیمات وزارت میدانداری کرده و در تمام فرآیندها موثر هستند.
شواهد، اول:
حضور مافیای آموزش طبقاتی در تصمیمگیریهای وزارت آموزشوپرورش کاملا مشهود است و عملا کسانی در وزارت و ادارات کل تصمیمگیریها را انجام میدهند که در چندین مدرسه خصوصی صاحب امتیاز، سرمایهگذار یا شریک در منافع هستند. *کسانیکه دیدگاه تجارتی به آموزش دارند، نه تنها نمیتوانند مشکلی از این حوزه را حل کنند بلکه خود مانع حل مشکل و در مواردی، ایجاد کننده مشکل هستند.*
دوم،
بسیاری از وزرای قبل، معاونین و مشاورین وزیر و مدیران کل، هماکنون از مالکان مدارس یا سهامداران هستند و در فرایندها و شوراهای مرتبط با وزارت آموزش و پرورش عضویت داشته و موثر هستند، اینان خود مهمترین مشکل در مسیر آموزش هستند.
سوم،
چندین نفر از اعضای سابق و فعلی شورای عالی آموزشوپرورش، در مورد مدارس غیرانتفاعی(شما بخوانید کاملا انتفاعی) دستی بر آتش دارند. از چنین سیستمی، نمیتوان انتظار داشت تا به نفع معلمان یا دانشآموزان در مناطق محروم تصمیمی گرفته شود. عضو رسمی شورای عالی آموزشوپرورش، ادعا میکند برای فرزندش مدرسه مناسبی نیافته و به همین دلیل خود مدرسه غیرانتفاعی تاسیس کردهاست، حالا *از موسس یک مدرسه خصوصی انتظار دارید برای مشکلات آموزشیِ فرزندان ایران در مناطق محروم چارهاندیشی کند!؟*
چهارم،
تلاش وزارت آموزشوپرورش در سطح معاونین وزیر برای تخصیص وام بدون بهره یا کم بهره به خانوادههای دانشآموزان مدارس غیرانتفاعی تا ۴۰ میلیون تومان، در واقع نوعی چراغ سبز به مدارس برای بالابردن شهریههاست.
پنجم،
یکی از مدارس در نزدیکی محل زندگی نگارنده، بیش از ۱۰۰۰ نفر دانشآموز در مقطع متوسطه دارد که با احتساب شهریه ۱۵ تا ۲۵ میلیون تومان، این مدرسه در هر سال حداقل ۲۰۰,۰۰۰,۰۰۰,۰۰۰ ریال درآمد مستقیم دارد. با در نظر گرفتن ۳۵ معلم در هر روز و ۱۲ نفر پرسنل اداری، اجاره ماهانه ۱۰۰ میلیون تومان (ملک اجارهای نیست) و هزینههای جاری مدرسه، هزینه ماهانه این مدرسه چیزی ۶۰۰ میلیون تومان است.
*درآمد ۲۰ میلیارد تومانی و هزینه سالانه کمتر از ۶ میلیارد تومان برای هشت ماه حقوق معلمان و دوازده ماه سایر هزینهها، نشان از سود حداقل ۱۴ میلیارد تومانی یکی از مدارس دارد.*
کدام سرمایهگذاری میتواند چنین بازدهی و سود سالانهای داشته باشد؟
ششم،
*بیتوجهی به شرایط فیزیکی، ایمنی بسیار پایین و در بسیاری از موارد، ناایمن بودن مدارس را میتوان مهمترین عامل نفوذ نگرش ایوان ایلیچ در آموزشوپرورش دانست* چرا که با وجود چنین مدارسی، مردم به سیستم آموزشی اعتمادی نداشته و بدین ترتیب نظام آموزشی از درون پاشیده میشود.
هفتم،
*اولویتهای تخصیص بودجه در آموزشوپرورش یک شاهد بر ادعای تعمدی بودن تصمیمات مخرب در حوزه آموزش است*، وقتی یکی از نواحی آموزشوپرورش در یکی از شهرستانها، ۸۰۰ میلیارد تومان برای خرید قطعهای زمین در اختیار دارد، چگونه میتوان ادعای کمبود بودجه برای ایمنسازی مدارس را پذیرفت؟
هشتم،
فقط در یکی از استانها بیش از ۱۲۰۰ کلاس سنگی، آغلی، کپی و چادری وجود دارد، اگر هر کلاس درس را ۳۰ مترمربع و هزینه احداث هر مترمربع را بهطور میانگین ۵ میلیون تومان در نظر بگیریم، برای احداث ۱۲۰۰ کلاس درس، حدود ۱۸۰ میلیارد تومان بودجه نیاز است، یعنی *تمام بودجه مورد نیاز برای احداث ۱۲۰۰ کلاس درس ناایمن در یک استان، از هزینه احداث ساختمان یکی از ادارات در همان استان کمتر است.*
نهم،
*شیوه انتخاب وزرای پیشنهادی آموزشوپرورش، معاونان وزرات و همچنین مدیران کل در وزارت و استانها، چنان تحت تاثیر عوامل خارجی از جمله نمایندگان و احزاب سیاسی است* که تقریبا هیچ انگیزهای برای همفکری معلمان در برون رفت از چالشهای موجود، وجود ندارد و فقدان انگیزه در میان معلمان هر برنامهای را به شکست میکشاند.
دهم،
نگاه مدرسه زدایی در جامعه به روشنی در نگرش، رفتار و گفتار متولیان حوزه آموزش به شدت قابل رهگیری و مشاهده است، *پایین آوردن سطح علمی مدارس عادی، عدم تامین هزینههای جاریِ مدارس برخلاف اصل سیام قانون اساسی و میدان دادن به متولیان مدارس خاص در فرآیندهای تصمیمگیری و تصمیمسازی*، گواهی بر این مدعاست.
*نتیجه و پیشنهاد*
دو گروه بسیار مخرب در وزارت آموزشوپرورش ایران قدرت گرفتهاند، گروه اول کسانی هستند که بابت حمایت از مدارس خصوصی منافعی دارند و گروه دوم کسانیکه دانسته یا نادانسته حامیان تفکر مدرسهزدایی از جامعه هستند. *بخش قابل توجهی از معلمان اعتقاد دارند که شرایط فعلی نتیجه رفتارهای تعمدی و انتخاب عمدیِ چنین وزرایی است حاکمیت خواهان چنین شرایطی در حوزه آموزش است، پس اگر چنین نیست یک راه چاره برای برون رفت از شرایط فعلی ایناست که کنترل و تسلط بر وزارت آموزشوپرورش به گروهی دغدغهمند و مسلط به مشکلات و چالشهای حوزه آموزش سپرده شده و وزارت از حضور این دو نگرش ویرانگر پاکسازی شود در غیر اینصورت طی حداکثر ده سال آینده باید جنازه سیستم آموزشی را تشییع کرد.* بازماندگانِ پس از این تشییع، میتوانند برای حاکمیت بسیار خطرناک باشند.
مزبان حبیبی
شانزدهم خرداد هزاروچهارصدویک