✉️ این یازده نفر، واقعا ترسناک هستند
قسمت اول
✒️ مزبان حبیبی
ماجرای آن یازده نفر دارد حسابی بیخ پیدا میکند، کسی میداند موضوع چیست؟ تا کنون حداقل سه لیست متفاوت در حال دست به دست شدن است، اما هیچ کدام هنوز تأیید نشدهاست. اینکه آن یازده نفر چه کسانی هستند که حتی رئیس قوهقضائیه کشور هم جرات نداشت پاکت را باز کرده و نامشان را اعلام کند، موضوع مهمی است که نباید به سادگی از کنار آن گذشت، حتی بعد از اینکه رئیس قوهقضائیه پاکت را گشوده و فهمید بعضی از آنها محاکمه هم شدهاند، باز هم نام آنها را اعلام نکرد.
اما مهمتر از نام آنها، کاری است که انجام دادهاند، دریافت نودهزار میلیارد تومان از منافع مالی کشور و پس ندادن آن تا کنون، آن هم دوازده سال!
قیمت دلار در آغاز سال هشتادوهشت، ۹۱۰ تومان بودهاست لذا میتوان تصور کرده که آن یازده نفرِ بینام و نشان، حدود ۱۰۰ میلیارد دلار را هاپولی کرده و از هیچ کسی هم واهمه ندارند و خود را همچنان امن و امان میبینند.
اگر سود بانکی را فقط دوازده درصد در سال فرض کنیم، آن یازده نفر اکنون ۳۸۹ میلیارد دلار به کشور بدهکارند.
۱. اگر مبلغ بدهی این یازده نفر را بر مردم ایران تقسیم کنیم، به هر نفر ایرانی ۴,۵۰۰ دلار خواهد رسید، یعنی هر نفر ۱۱۰ میلیون تومان.
۲. اگر بخواهیم به چهل میلیون نفر ایرانی، ماهیانه یک میلیون تومان یارانه نقدی پرداخت کنیم، مبلغ فوق برای پرداخت بیست سال کفایت میکند. لطفا نگوئیم نمیشود یارانه ۴۵۰ هزار تومانی یا یک میلیون تومانی پرداخت کرد.
۳. اگر پول مورد نظر را با سود ۱۲ درصد در بانک سرمایهگذاری کنیم، با سود آن میتوان به هر هر یک از ایرانیان، ماهانه ۱,۱۹۱,۰۰۰ تومان پرداخت کرد.
۴. اگر هزینه ایجاد یک شغل پایدار برای هر نفر را حدود ۲ میلیارد تومان فرض کنیم، فقط با سود این پول، میتوان ۱,۱۵۱,۵۰۰ شغل پایدار ایجاد کرد. بنابراین آن یازده نفر طی این دوازده سال، حدود ۷ میلیون شغل را نابود کردهاند.
۵. هزینه احداث هر کیلومتر اتوبان شش بانده، از ۳ تا ۶ میلیون دلار است، بنابراین با سود آن پول، میتوانستیم هر سال حدود ۱۰ هزار کیلومتر اتوبان شش بانده احداث کنیم.
۶. اگر هزینه متوسط احداث هر واحد آپارتمان ۱۰۰ متری را حدود ۴۰۰ میلیون تومان و هزینه تملک زمین را هم تقریبا همین مقدار فرض کنیم، آنگاه با سود ۳۸۹ میلیارد دلار، سالانه میتوان بیش از یکونیم میلیون واحد مسکن ۱۰۰ متری احداث کرد، یعنی این یازده نفر طی دوازده سال، از احداث حدود ۸,۵۰۰,۰۰۰ واحد مسکونی جلوگیری کردهاند.
۷. کشور ما در سال ۱۳۹۵، دارای ۴۳۰ شهر و شهرستان با جمعیت بالای ۱۵ هزار نفر بوده است. حال اگر هزینه احداث هر شرکت متوسط را حدود ۵ هزار میلیارد تومان فرض کنیم، در هر یک از ۴۳۰ شهر و شهرستان، میتوانیم چهار شرکت متوسط احداث نمود و حدود ۱۰,۰۰۰,۰۰۰ شغل ایجاد کرد. یعنی تولید بیش از ده میلیون شغل پایدار و لذا علاوه بر شاغل شدن تمام شش میلیون نفر بیکار در کشور، نیاز به بیش از چهار میلیون نیروی کار است که باید از خارج از کشور تامین شود.
۸. هزینه تحصیل هر یک از ۱۴ میلیون دانشآموزِ در هر سالتحصیلی، با احتساب هزینههای پوشاک، سرویس و تغذیه، حدود ۲۵,۰۰۰,۰۰۰ تومان است و این هزینهها با توجه به اصل سیام قانون اساسی برعهده دولت و حاکمیت است، لذا با ۴% از آن پول میتوان آموزش را برای ۱۴ میلیون دانشآموز واقعا رایگان نمود. یعنی مبلغ پول مورد نظر، برای بیستوپنج سال اجرای اصل سیام قانون اساسی کفایت میکند.
بنابراین، انصاف دهیم که اعلام لیست این یازده نفر، ترسناکتر از آن چیزی باشد که تصور میکنیم.
مزبان حبیبی
بیستوسوم خرداد هزاروچهارصد
✉️ این یازده نفر، واقعا ترسناک هستند
قسمت دوم
✒️ مزبان حبیبی
یکی از مطالبههای اصلی مردم از دولت و حاکمیت در سال ۸۸ در عبارت زیر خلاصه میشد:
درآمدهای سرشار ارزی کشور چه میشود و چرا مردم اثرات رفاهی این درآمدها را احساس نمیکنند؟ وقتی قیمت نفت خام از ۲۰ دلار به بالاتر از ۱۲۰ دلار و در یک مقطع زمانی به بالاتر از ۱۵۰ دلار هم رسید، مردم انتظار تغییرات فراوانی در معیشت و رفاه خود داشتند، اما شوربختانه علاوه بر عدم تحقق این انتظار منطقی، *تورم افسارگسیخته در سالهای ۸۷ تا ۹۲، امان مردم را بریده بود.* افزون بر این موضوع، مردم آشکارا تناقضگویی متولیان اداره امور اقتصادی کشور را مشاهده میکردند که بیشتر آزارشان میداد.
درآمد حاصل از فروش نفت در آخرین سال استقرار دولت خاتمی، رقم ۲۸.۷ دلار بود که این عدد در اولین سال استقرار دولت احمدینژاد به ۴۱ میلیارد دلار و در سال ۸۶ این عدد به ۷۹ میلیارد دلار رسید، یعنی طی دو سال، معادل تمام هشت سال دولت اصلاحات، از فروش نفت درآمد کسب شد. ناگفته نماند که این میزان درآمد ارتباطی مستقیم . معنادار با نمایش چهره مثبت و منطقی از حکومت ایران در مجامع بینالمللی داشت.
برای اینکه بهتر بدانیم چرا مردم در سالهای ۸۶ تا ۸۸ انتظارات بالاتری از دولت داشتند، بد نیست تا بدانیم که کل درآمد ریالی حاصل از فروش نفتِ ایران از وقوع انقلاب در سال ۵۷ تا پایان جنگ در مرداد ۶۷، کمی بیش از ۱۱۰۰ میلیارد تومان بود و این عدد در سال ۸۸ معادل ۴۷,۲۸۶ میلیارد تومان بود، به عبارت دیگر، دولت احمدینژاد فقط در سال ۸۸، حدود چهل برابر تمام دوران جنگ هشتساله، درآمد ریالی داشتهاست!
تعجب نکنید، این آمار کاملا واقعی و در دسترس است، دولت به گنج عظیمی از منابع مالی دست یافت که سرنوشت بخش قابل توجهی از آن منابع هنوز هم نامشخص است.
یکی از دلایل عدم اقبال عمومی در سال ۹۲ به گفتمان عدالتمحوری که حامیان احمدینژاد داعیهدار آن بودند، نامعلوم بودن سرنوشت ۶۹۷ میلیارد دلار درآمد نفتیِ ایران طی آن هشت سال بود و به تازگی سرنوشت ۹۷ میلیارد دلار از آن معلوم شدهاست که آن یازده نفر در همان محدوده سال ۸۸ این مبالغ را دریافت کرده و تقریبا هنوز هم پس ندادهاند.
وقتی آنهمه سرمایه در یکجا جمع شود، هم احتمال نفوذ در هر نهاد و سازمانی وجود دارد و هم امکان فیزیکی اعمال نفوذ فراهم میشود، در مورد اختلاسها، تخلفات مالی و اداری، اسامی افراد زیادی را بارها شنیدهایم، بارها هم تذکر دادهایم اما واقعیت زمانی روشن میشود که پیگیری واقعیت یا ارزشی ندارد یا بینتیجه است.
مطالبه سرنوشت ۶۹۷ میلیارد دلار درآمد ارزی کشور طی سالهای ۸۴ تا ۹۲، یک مطالبه ملی میهنی است که اگر تکلیف این مطالبه روشن نشود، ممکناست عواقب بیتوجهی به این مطالبه عمومی، دامان نظام را بگیرد.
اکنون معلوم شدهاست که آن یازده نفر با اعمال نفوذ در نهادهای مالی کشور، حدود ۱۰۰ میلیارد دلار از درآمد کشور را تملک کرده و قائدتا به جز آنکه میگویند فوت کردهاست، بقیه آنها در حال خندیدن به ریش ملت هستند، حالا نیاز به یک حرکت انقلابی است برای تعیین تکلیف اموالِ عمومیی که در اختیار آن یازده نفر است.
به تصور من، مقصر اصلی بخش عظیمی از اتفاقات سال ۸۸، همین یازده نفر و حامیان احتمالی آنها در دولتِ مستقرِ آن زمان هستند، چرا که اگر آن ۱۰۰ میلیارد دلار وارد چرخه اقتصادی خانوادهها و جامعه میشد قطعا نارضایتیها بسیار کمتر بود و اگر هم بود به کف خیابان کشیده نمیشد.
بازپسگیری آن ۱۰۰ میلیارد دلار که در واقع با سود دوازده درصد، اکنون باید ۳۹۷ میلیارد دلار باشد، امری ضروری و حیاتی است، چرا که اگر این مبلغ به اقتصاد کشور تزریق شود، بسیاری از مشکلات فعلی رفع شده و میتوان به ترمیم اعتماد عمومی امیدوار بود.
اکنون زمان نزاع چپ و راست نیست، زمان درگیری حیدری نعمتی هم نیست، چه بسا این نزاعها هم ساخته همان یازده نفر و اعوان و انصارشان باشد تا افکار عمومی جامعه از توجه به حجم پول به یغما رفته منحرف شود.
اگر دغدغه ایران و ایرانیان را داریم باید برای بازگشت این پول و پولهای مشابهی که از بیتالمال سرقت شده، دوشادوش هم تلاش کنیم و هر نهادی که گام در این مسیر بگذارد را به تمام قوا حمایت کنیم.
اگر دغدغه اسلام داریم، نباید لحظهای تأمل کنیم و برای بازپسگرفتن اموال ملی مانند دوران جنگ، وارد میدان شویم، شاید نیاز به شهید هم داشته باشیم تا زنگار از روی اسلامی که مظلوم واقع شدهاست برداریم.
اگر دغدغه حل مشکلات آموزشی، فرهنگی، سیاسی، اقتصادی، اجتماعی، بیکاری، تورم و … داریم، هم اینک فرصت خدمت به جامعه است، باید اختلافات را کنار گذاشته و محکم در مقابل اختلاسگران و دستاندازان به سرمایههای ملی ایستاده و با آنان مبارزه کنیم.
ما برای آنکه ایران خانه خوبان شود
رنج دوران بردهایم
خدا میداند چند تا یازده نفر در باگهای امنیتیِ اقتصاد ایران لانه کرده و در حال ارتزاق هستند.
چه بسا لیست یازده نفرهای که منتشر شده، خود یک پوشش برای آن یازده نفر اصلی باشد تا از چنگال عدالت فرار کنند.
از این جهت است که میگویم این یازده نفر، واقعا ترسناک هستند.
مزبان حبیبی
بیستوپنجم خرداد هزاروچهارصد