بیستودوم تیر، برابر با صدودهمین سالگرد فتح تهران توسط قشون بختیاری، گیلانی و ارمنی است.
در روزگاری که مردم رعیت بودند و شاه مالک جان و مال ناموس شان، محمدعلیشاه در مدت کوتاهی پس از تاجگذاری، مجلس نوپای مشروطه را به توپ بست، تا اقتدار پادشاه را به دوره پیش از امضاء فرمان مشروطه بازگرداند.
نمایندگان مجلس ملی، دستگیر یا فراری شدند،
روزنامهها تعطیل و چندتایی از پرشورترین روزنامهنگاران به طرز فجیعی به قتل رسیدند.
طوماری از فتواهای برخی علمای سرشناس، در مباح بودن خون مشروطهخواه، به اقصی نقاط ایران، گسیل شد،
بر منابر درباری، در ذم مشروطهخواه سخنها گفتهشد و عمال حکومت، انگشت در جهان کرده و مشروطهخواه میجستند.
تبریز آخرین دژ مشروطهخواهان، در محاصره طولانی مدت قوای حکومت، با مرگ و گرسنگی دست و پنجه نرم میکرد.
مشروطه در چند قدمی شکستی فاجعهبار بود.
در چنین شرایطی *شورایی از سران طوایف مختلف بختیاری در قلعه شلمزار تشکیل جلسهداد*، قبایل بختیاری در خصوص موقعیت جدید کشور اظهارنظر کردند،
یکی از خوانین جوان، فهرستی از ستمهای قاجار بر بختیاری و افراد مقتول خواندند.
تصمیم نهایی، در همراهی بختیاریها با مشروطهخواهان بود،
ضرغامالسلطنه فرمانده قوای بختیاری, مامور فتح اصفهان شد و پس از زدوخوردی شدید، قوای حکومتی در اصفهان را شکست داد، حاکم قاجار به کنسولگری روسیه گریخت،
انجمن مشروطه خواهان در اصفهان تشکیل شد و به احیای نظام مشروطه در این شهر، رای داد.
محمدعلیشاه به صمصامالسلطنه، حاکم جدید اصفهان و فرمانده سواران بختیاری اخطار داد: سر دنیا را با پوش نپوشاندهاند، مملکت صاحاب دارد به کوهستان خود برگردید.
سقوط اصفهان توسط قشون بختیاری، به همه مشروطهخواهان ایران جانی دوباره بخشید، از نجف، استانبول، رشت و خراسان تا دهلی و کلکته، پیامهای حمایت روشنفکران و علما از این جانفشانی بختیاریها روانهشد.
چندماه بعد، وقتی مذاکرات نمایندگان مکرر محمدعلیشاه و تهدیدات و تطمیعهای آنها به بختیاریها، به نتیجه نرسید، سپاهی گران از جانب تهران برای سرکوب بختیاریها اعزام شد، اما سپاه دولتی که در مورچه خورت خیمه زده بود، جرات نزدیک شدن به اصفهان را پیدا نکرد و برخی از فرماندهان آن مخفیانه به مشروطهخواهان پیوستند.
هدف بعدی بختیاریها تهران بود.
پس ازچهار جنگ مهم در اطراف تهران، از جمله جنگهای بادامک و کرج، در بیست و دوم تیرماه تهران به دست سواران بختیاری، گیلانی و ارمنی سقوط کرد،
محمدعلیشاه به سفارت روسیه گریخت، شکست قوای دولتی در تهران، تبریز را هم از محاصره خارجکرد.
انقلاب مشروطه پیروز شد و سرداراسعد فرمانده قوای بختیاری و محمدولیخان تنکابنی فرمانده قوای گیلان در مقابل مجلس شورایملی از مجاهدین فاتح، سان دیدند.
در روایت رسمی از انقلاب مشروطه, این وقایع عظیم، مخدوش و حذف شدهاست.
قیام مشروطه و فتح تهران، هیچ متولی مشخصی ندارد، این روز در تقویم رسمی به ثبت نرسیده و بهجای آن، چهاردهم مرداد سالروز صدور فرمان مشروطه با اهمیتتر دیده شدهاست.
شاید *تنها سندی که تا بحال کسی نتوانسته در اصالت آن دست ببرد، تابلوی فتح تهران، اثر استاد کمالالملک است،* کمالالملک که خود از مشروطهخواهان سرشناس و شاهد این وقایع بود، خلاصهای از داستان مشروطه را نقاشی کردهاست، اصل این تابلو، در موزه سعدآباد نگهداری میشود.
تابلویی که اگر چه مهجور افتاده و نادیده گرفتهشده، اما روایت دقیقی از جریان فتح تهران دارد.
در چهار گوشه این تابلو، تصویر چهار جنگ بزرگ مجاهدین برای فتح تهران نقش شدهاست.
*در این تابلو، چهره سرداران واقعی فاتح تهران، شعارهای اصلی مشروطهخواهان و شادی مردم تهران از فرار شاه قاجار، بهوضوح مشخص است.*
بازنویسی و ویرایش: مزبان حبیبی
بیست و دوم تیرماه نودوشش